آروم دستشو روی عضوم کشید.
-بگو که تو هم میخوایش هوم؟
دوباره یاده صحنه هایه خیسه دانشگاه و باسنه نرمش افتادم. کمی پتو رو کنار زدم و روش خم شدم. با شیطنت بوتیه گردشو چنگ زدم.
-منم میخوام... منتها بجای دیکت، بوتیتو میخوام بیبی...
با اخم باسنمو که تو چنگش بود بیشتر فشار داد.
-نخیرم من تاپممم، حق نداری دست به بوتیم بزنی.
باسنشو بیشتر فشار دادم و روش خیمه زدم.
-نوبتیم باشه، نوبته منه قبول نداری؟؟ هوممم؟؟
چشماشو با کلافگی چرخوند و دستاشو از روی باسنم برداشت.
-دقیقا کجایع بوته من برات جذابه بچه خرگوش؟
لبامو لیس زدم و با لذت گردنشو مک زدم.
-اومممم... خب... گردیش... نرمیش...اوممم... برنزه بودنش... هلویی بودنش...
اخم کرد و موهامو چنگ زد.
-اینجور که تو تعریف میکنی خودمم شق کردم توله...
خندیدم و یه بوسه ی نرم روی لباش گذاشتم.
-اوممم... این یعنی قبوله؟؟؟
از بغله تخت لوبو پرت کرد تو بغلم.
-فقط ده دیقه وقت داری پسره ی هورنی...
نیشخنده بزرگی زدم و چشمام برق زد.
-قبولهههه...
سریع برش گردوندم و به شکم خوابوندمش. باکسترامونو در اوردم و با لذت به بوتیه عسلیش چنگ زدم که به طرزه فاکینگی نرم و هلویی بود.
لپ چپشو محکم مک زدم و لیسیدم که باعث شد ناله ی کوتاهی از بین لباش بیرون بیاد.
-اههه کووو...ک... اذیت نکن..
پاهامو دو طرفه بدنش گذاشتم و با لذت کمره باریکشو چنگ زدم و روش جا به جا شدم.
-اووممم... ددی... کی فکرشو میکرد که همچین بیبیه شیرینی باشی هومممم؟؟
با عصبانیت غرید.
-داری پشیمونم میکنی توله سگ..
نیشخند زدم و آروم انگشت فاکمو روی حفره ی تنگش کشیدم.
-اما هنوز حتی شروعم نکردم بیبی عسلی...
بوتیه فاکینگشو تکون داد و نالید.
-زودتر تمومش کن لعنتیی...
عقب کشیدم و با لذت زبونمو روی حفرش کشیدم تا کامل خیس بشه.
-چشممم بیبی...
با لذت بوتیشو بالا داد و ناله کرد.
-اههههه لعنتتت..
لپ راست باسنشو چنگ زدم و زبونمو وارده حفره ی تنگش کردم.
-اوممم...
مک آرومی زدم و ازش جدا شدم.
-اومم... بنظرت میتونم تو 5 دقیقه کام شم بیبی؟؟
بیحوصله سرشو چرخوند و نگام کرد.
-اون دیگه مشکله خودته...
نیشخند زدم.
(اوه بیبی ددی... تا وقتی که دیکم داخله حفره ی کوچولوت باشه نمیتونی فرار کنی، هومم؟؟)
آروم کلاهکه عضومو با لوب خیس کردم جوری که دیکم کامل خیس و لیز بشه.
اسپنکی به بوتیه سکسیش زدم و دیکمو تنظیم کردم.
-پاهاتو باز کن بیبی...
بدونه اعتراض پاهاشو بیشتر از هم فاصله داد و باسنشو بیشتر بالا داد.
با شهوت انحنای کمرشو بوسیدم و آروم دیک لیز شدمو داخله حفرش هل دادم که ناله ی بلندی کرد و لباشو رو هم فشار داد.
-کو...ک
خم شدم روی بدنش و سرشو به سمت خودم چرخوندم.
-قرار نیست اذیتت کنم بیبی... فقط ازش لذت ببر، باشه؟؟
و به سمته لبای سرخش رفتم و اون پاستیلای خوشمزرو تو دهنم کشیدم.
همونطور که لبای درشتشو مزه میکردم آروم بقیه ی طول دیکمو وارد کردم جوری که ناله هاش تو دهنم خفه میشد و باسنشو با درد تکون میداد.
آروم ازش جدا شدم شدم و چشمای ترشو پاک کردم. با یادآوریه اولین رابطه ی فاکیمون که توش من تاپ بودم... و رسما بهش تجاوز کردم، حس بدی بهم دست داد. دلم نمیخواست اینبارم یه تجربه ی نفرت انگیز براش بشه.
بوسه ی کوتاهی روی چشمای تیرش گذاشتم.
-زود دردش از بین میره، باشه بیبی؟؟
آروم چشاشو بست و بوسه ی کوتاهی روی لبام گذاشت.
-فقط زودتر تمومش کن...
و دوباره سرشو روی تخت گذاشت و لباشو گاز گرفت.
(اون لعنتی از وقتی 14 سالش بوده بهش تجاوز شده و همیشه رابطه هایی که توش باتم بوده، بهش زور شده... لعنت به من نباید این پیشنهاده مزخرفو میدادم.)
از بین لباش غرید.
-میخوای تمومش کنی یا نه؟؟
لبخنده غمگینی زدم.
(من امشب تمومه اون تجربه هایه بدشو از بین میبرم...)
آروم کمرشو مالش دادم و ضربه ی آرومی زدم.
-الان خوبه؟؟
با خشم برگشت سمتم و با چشمای اتیشی نگام کرد.
-نظر سنجیه وسطه سکسه؟ کارتو بکن دیگه گوره خررر...
با این حرفش کله افکاره مثبت و نیکوکارانم از بین رفت.
اسپنکه محکمی به باسنه چپش زدم و محکم داخلش کوبیدم.
-مثل اینکه... رومانتیک بودن... با تو نمیسازه... بیبیه سگ حشرررر...
باسنشو بیشتر بالا داد.
-آره من سگ حشرمممم... پس لطفا زودتر ترتیبمو بده.. چون بعدش قراره تورو بگام خرگوشه هورنی.
نیشخند زدمو سرعته ضربه هامو بیشتر کردم جوری که صدایه تخت در اومد.
-پس جوری... بفاکت میدم... که بعدش نتونی راست کنی... بیبیه سرکششش...
تا جایی که میتونستم واردش شدم و به پروستاته حساسش ضربه زدم جوری که ناله کرد و سرشو با لذت عقب داد.
به موهایه حالت دارش چنگ زدم و ضربه هامو به همون نقطه کوبیدم.
-دوسش داری بیبی نه؟؟؟ هومممم... حفره ی تنگت عالیه بیبی بوی...
با هر ضربم به اوجم نزدیک تر میشدم پس عمیق تر کوبیدم و با لذت سرمو عقب دادم.
دیکمو بیرون کشیدم و با یه ضربه داخل شدم و کاممو با فشار داخلش خالی کردم.
چشمام از لذت سیاهی رفت و بدنم شل شد.
آروم کنارش روی تخت افتادم و تن عرق کردشو برگردوندم. وقتی دیدم که کام سفیدش تختو کثیف کرده لبخنده کشداری زدم و لباشو بوسیدم.
-مص اینکه یکی اینجا بدونه لمس کام شده هومم؟؟
با خستگی سرشو برد توی سینم و چشاشو بست.
-خواهشا دیگه دربارش حرف نزن...
بخاطره حرکته کیوتش و نفسای داغش که به پوسته برهنم میخورد، بدنم لرزید.
دستمو توی موهاش بردم و آروم نوازششون کردم.
-هنوز درد داری؟؟ میخوای ببرمت حموم؟؟
همونطور که سرش روی سینم بود لب زد.
-فقط میخوام بخوابم... کوک..
ملافه رو روی تن برهنش کشیدم و کمرشو آروم مالش دادم. لبمو روی لاله ی گوشش گذاشتم و اروم مکشون زدم.
-دوست دارم... ددی کیم.
______________________________________ددی :') 💦 گفته بودم کونتو بچسب گوش نکردی... 👩🏼🦯😈💦👅🙃💜💦💦💦😈
پر محتوا و مفید 🚬🤡😈😈😈😈👅
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...