رز کمکم کرد و همونطور که تلو تلو میخوردم منو رو صندلیه راننده نشوند.
ته با تعجب رزو نگاه کرد.
-چی شده؟ چرا کوک اینجوری شده؟
رز با گونه های سرخ شده سریع عقب کشید و درو بست.
-هیچی استاد، فقط یکم بیحاله. ممنون میشم اگه برسونیدش خونه.
نیشخنده مستی زدم و بازوهاشو لمس کردم.
-اوهوممم... دلم میخواد برم خونه...
ته سوئیچو چرخوند و از رز خدافظی کرد.
-مشکلی نیست خانوم کیم، خودم میرسونمش...
رز تشکر کرد و رفت داخل.
-مراقب خودت باش کوک..
با حرکت ماشین، با لذت پاهامو از هم فاصله دادم و سرمو به پشتیه صندلی تکیه دادم.
گرمایه پایین تنم هر لحظه بیشتر میشد و منو برای داشتن دیک بزرگش داخلم تشنه تر میکرد.
ته دندرو تو حالت درایو گذاشت و با ژشت فوق سکسیش فرمونو حرکت داد.
خیلی راحت میتونستم جمع شدنه پریکاممو حس کنم.
لبمو لیسیدم و به جلو خم شدم. آروم از رویه شلوار به عضو بزرگش دست کشیدم و سرشو مالیدم.
ته با شوک سمتم چرخید.
-چی... چیکار میکنی کوک؟
همونطور که سرعتشو آروم میکرد سرمو تو گردنش بردم و سیب گلویه فاکیشو لیس زدم.
-بهت نیاز دارم... ددی...
ناله ی کوتاهی کرد و دستمو از روی عضوش برداشت.
-لعنت کوک... الان وقتش نیست...
دستمو روی بازوهایه فاکینگ و رگای تحریک کننده ی دستش کشیدم.
-اما من الان میخوامشش ددی...
به سختی بزاقشو قورت داد و سمتم چرخید.
-چی میخوای توله؟
دستمو دوباره روی عضوش گذاشتم و مالیدمش.
-دیکتو میخوام.. ددی...
دسته آزادشو روی مچم گذاشت.
-باید یکم صبر کنی بیبی، تا خونه نیم ساعت مونده...
دستشو پس زدم و بدنمو بالا کشیدم. دکمه هایه پیرهنمو باز کردم و نیپلای برجستمو بیرون انداختم.
با شیطنت نگاش کردم.
-یعنی میخوای این کوچولوهایه صورتیو خودم بمالم؟
ضربه ی آرومی روی فرمون زد و سمتم چرخید.
-فاک بهش... چه مرگت شده کوک؟ چرا انقد حشری شدی لعنتییی؟
دستمو روی نیپلام کشیدم و لبمو گزیدم.
-نمیتونم با دیدنه بدنت خودمو کنترل خودم ددی... دلم میخواد داخله خودم احساست کنممم...
با نفسایه تند شده مچ دستمو گرفت و از نیپلام جداشون کرد.
-باشه لعنتی خودم بفاکت میدم... فقط اینجوری خودتو جلوم لمس نکننن...
با خوشحالی رگای دست فاکیشو لیسیدم.
-فاک. می. ددی. نمیتونم براش صبر کنممم...
با سرعت ماشینو توی یکی از کوچه های تاریک و خلوت نگه داشت.
سمتم چرخید و فکمو توی دستش گرفت.
-دوباره تکرار کن چی میخوای بیبی بوی...
بدنمو جلو کشیدم و خودمو به پیرهنش مالیدم.
-دیکه ددیو میخوام... میخوام داخلم حسش کنم...
به لبای سرخ و خوش حالتش لیس زدم.
-میخوام توله هاتو داخلم بریزی پاپی...
با چشمایه سرخ شده دستشو توی موهام فرو برد و چنگشون زد.
-بازیه بدیو شروع کردی توله... وقتی اینجوری تحریکم میکنی نمیتونم باهات آروم رفتار کنم..
لبشو گاز گرفتم و با شهوت تو چشمای سیاهش خیره شدم.
-پس هر جوری که دلت میخواد بفاکم بده، ددی...
لبشو لیسید و پوزخند زد.
-پس اول، پسره ددیو بیدار کن توله...
موهامو چنگ زد و سرمو بین پاهاش برد.
-دلم میخواد مثل آبنباته مورد علاقت بخوریش..
زیپشو باز کردم و دیک نیمه تحریک شدشو بیرون کشیدم. حتی همین الانم بزرگ بود و اون رگای فاکیش مشخص بود.
با لذت توی چشماش نگاه کردم و سره دیکشو لیسیدم.
سرشو عقب داد و فشاره دستشو بیشتر کرد.
-کندش نکن لعنتی... زیاد وقت نداریممم..
با شنیدن این حرف تمومه طول دیکشو به سختی وارد دهنم کردم و خوب خیسش کردم. چندین بار طول دیکشو لیسیدم و بالزاشو مالیدم جوری که اون دیک لعنتیش کامل سفته سفت بشه.
با رضایت سرمو بالا آورد و لبای خیسمو مکید.
-کارت عالی بود بیبی بوی.
زیپ شلوارشو باز کرد و کمی پایین کشیدش.
-دلت یکم سواری میخواد توله؟
با لذت سرمو تکون دادم و پیرهنمو از تنم کندم. سریع شلوارو باکستره خیسمو در آوردم و روی صندلیش خم شدم.
لبشو لیشید و پاهاشو از هم باز کرد. پهلوهامو گرفت و منو روی دیکش تنظیم کرد.
لیس خیسی به نیپل حساسم زد و آروم کلاهک بزرگشو واردم کرد.
بخاطره وروده اون جسمه داغ و بزرگ داخل حفره ی خیسم، ناله کردم و شونه هاشو چنگ زدم.
-آهههه... فاکککک تههه...
باسنمو چنگ زد و لپاشو از هم فاصله داد تا دیک بزرگش راحتتر داخلم بره.
-هنوزم خیلی تنگی توله خرگوش... مثل پسرایه باکره ای...
با لذت نصف دیکشو وارد خودم کردم و گردنه لعنتیشو مارک کردم.
-پس اونقد بفاکم بده تا گشاد شم، ددی...
با چشمای تیره نیپلامو کشید و یکدفه داخلم کوبید.
-کاری میکنم که نتونی از دیک ددیت دست بکشی، توله ی هورنی...
با درد باسنمو تکون دادم و به سینه هایه برهنش چنگ زدم.
-این خیلییی درد دارههه....
لبامو داخل دهنش کشید و زبونمو مکید.
-خودم خوبت میکنم توله خرگوش...
همونطور که لبامو میمکید باسنمو میمالید و آروم دیکشو داخلم تکون میداد.
با شهوت باسنمو روی عضوش تکون میدادم و برای سواری رفتن روی اون جسمه بزرگه داغ تشنه تر میشدم.
از لبام جدا شد و موهامو از روی صورتم کنار زد.
-شروع کن بیبی بوی...
با لذت دستمو روی شونه های عضله ایش گذاشتم و باسنمو بالا آوردم. بعد از اینکه عضوش از حفرم خارج شد، دیکشو تنظیم کردم و یهویی روش نشستم. جوری که ته ناله ی بلندی کرد و باسنمو محکم چنگ زد.
-شتتتت... داخلت عالیه تولههه...
باسنمو آروم روی عضوش تکون دادم و گردنشو لیس زدم تا حفرم کامل با پریکامش خیس بشه.
با چشمایه خمار نیپلمو بین لباش گرفت و مکید. جوری که صدای خیسش بیشتر سفتم کرد. آروم انگشتشو روی حفره ی پرم کشید.
-میخوام بهترینتو انجام بدی خرگوش کوچولو...
بوسه ی کوتاهی به لبای سرخش زدم و با لذت شروع به سواری روی دیک بزرگش کردم.
-چشمم ددی...
اونقدر سریع روش تکون میخوردم که دیک تحریکم شدم تند تکون میخورد و پریکامم روی سینه هاش میریخت.
دستشو دور عضوم حلقه کرد و همونطور که با کمرش داخلم میکوبید، آروم دیکمو مالید.
با لذت بیشتری، سرعتمو زیاد تر کردم و اونقدر عمیق دیک لعنتیشو وارد خودم کردم که کامل داخلم حسش میکردم.
ته سرعت مالیدن دیکمو بیشتر کرد و لا به لاش مک های عمیقی به نیپلام میزد جوری که بیشتر به اوجم نزدیک تر میشدم.
باسنمو تند تند روی دیکش جا به جا کردم و به کمرم قوس دادم جوری که عضو بزرگشو کامل داخل خودم احساس کنم.
بعد از چند ضربه ی عمیق داغیه کامش حفرمو پر کرد و منم روی سینه های برنزش کام شدم.
با لذت دیکشو ازم بیرون کشید، انگشتای کشیدشو وارد حفرم کرد جوری که کامش از داخلم بیرون نریزه.
با بیحالی لبامو لیس زد.
-بگو چه حسی داره بیبی؟ توله هایه ددی الان داخلته...
با حرفش لبخند کشداری زدم و خودمو روی انگشتاش جا به جا کردم.
-عالیه ددی... دلم میخواد همیشه داخل خودم داشته باشمشون...
لباشو آروم روی لبام گذاشت و بهشون بوسه زد.
-توله هایه ددی فقط برای خودته بیبی خرگوش.
______________________________________
😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈😈هوووووممممممممم😈😈😈😈😈😈💜😈😈
ESTÁS LEYENDO
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfic✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...