کیم با چشمای گشاد شده هولم داد.
-داری چه غلطی میکنی؟
دستبند فلزی ای که گرفته بودم رو از کولم در اوردم و پوزخند زدم.
-نظرت با یه بازی باحال چیه هیونگ؟
با اخم به دستبند فلزی نگاه کرد.
-چه بازی ای؟
اروم خودمو بهش رسوندم و لبمو لیسیدم.
-بازی ای که تو بخاطر کار بدت تنبیه میشی.
قبل اینکه حرکت کنه دستبند رو به دستش بستم و ادامه دادم.
-هر چقدر بیشتر به زندان بانت لذت بدی، زودتر ازاد میشی.
با خشم نگاهم کرد و دستشو تکون داد.
-با من در نیفت بچه.
کمرشو چنگ زدم و سرمو توی گردنش بردم.
-هر چند که اگه عصبانیش کنی، سخت تر بفاک میری.
کیم پوزخند زد و سرشو عقب کشید تا به چشام نگاه کنه.
-مطمئنی که مص من فاکره خوبی هستی؟
بوسه ی ارومی روی گونش گذاشتم و نیشخند زدم.
-تو عشق بازی زیاد خوب نیستم اما تو سخت به فاک دادن عالیم.
تو یه حرکت برش گردوندم و خمش کردم روی میز.
صدای عصبیش بلند شد.
-باید همون موقع بهت رحم نمیکردم و جوری به فاکت میدادم که الان رو تخت بیمارستان باشی.
خندیدمو مچ دستاشو کشیدم تا کمرشو قوس بده.
-جواب اشتباهتو الان میگیری و خب...
کمرمو جلو دادم و از روی شلوارم جایی که عضوم بود رو به باسنش کشیدم.
-و خب جواب اشتباهت خیلی بزرگه.
با پاش سعی کرد لگدی بهم بزنه که سریع عقب رفتم. با لذت دومین وسیله رو از کولم در اوردم.
-فکرشو میکردم که بخوای با جفتک انداختن جلومو بگیری برای همین اینارو اوردم.
سرشو به سمتم برگردوند که ببینه دارم درباره ی چی حرف میزنم. با دیدن پابنده زنجیری که فاصله ی کمی هم از هم داشتن دوباره فریاداش بلند شد.
-توعه کصکش اگه دستت بهم بخوره کل خاندانتو به گای فنا میدم، فهمیدی؟
ازونجایی که ساعت 11 شب بود و بجز کیم احمق هیچکی تو دانشگاه نبود نیشخند زدم و با لذت به تهدیداش نگاه کردم.
-یه حسی میگه همین چند دقیقه بعد قراره بخاطر دیکم التماس کنی...
کمرشو به سختی از روی میز جدا کرد و سمتم برگشت.
-غیر ممک...
قبل اینکه حرفش کامل بشه سریع سمتش رفتم و پابند و به مچ های پاش بستم.
حالا دیگه رسما نمیتونست هیچکاری بکنه و ثابت بغل میز بلندش ایستاده بود.
از روی لباس به بدن خوش فرمش نگاه کردم. من گی نبودم اما واقعا دوس داشتم امشب تنشو مزه کنم.
کیم با ناله گفت.
-هر کاری بخوای انجام میدم، اصن نیاز نیست هیچ پروژه و کوفتی انجام بدی خودم نمرتو میدم فقط ولم کن.
دستمو سمت شلوارش بردم و تا روی زانوهاش پایین کشیدم. با دیدن اون رونای توپر و گندمی دهنم اب افتاد.
از پایین به چشماش نگاه کردم و رونشو نوازش کردم.
-دیگه دیره کیم... حاظرم تمام درسامو بیفتم اما برای یه شبم که شده داخلت بکوبم...
بوسه های کوتاهی روی رونش زدم که باعث شد نفساش تند تر بشه. ادامه دادم.
-من گی نیستم اما بدن دست نخورده ی تو بدجوری هورنیم میکنه...
پیرهن سفیدشو بالا دادم. همونطور که زبونمو روی وی لاین های فاکیش میکشیدم ادامه دادم.
-پس سعی کن فقط ازش لذت ببری مگرنه جوری میکوبم داخلت که از وسط نصف شی، فهمیدی؟
نفس عمیقی کشید و سعی کرد خونسرد باشه.
-ازونجایی که گفتی گی نیستی مطمعنم که حتی نمیتونی واسم راست کنی.
و با تمسخر به شلوارم نگاه کرد.
به عقب هولش دادم جوری که دوباره به میز بچسبه.
سمت کولم رفتم و دیلدوی بزرگ مشکی رنگ رو در اوردم.
با خنده گفتم.
-حتی اگه راست نکنم میتونم بفاکت بدم نه؟
و دکمه ی پایینشو روی اخرین درجه گذاشتم که دیلدو شروع به لرزش زیادی کرد.
دستمو از روی شلوار روی عضوم گذاشتم و لبخند کثیفی زدم.
-هر چند که همین الانشم سفتم.
با لذت به صورت ترسیدش نگاه کردم و جلو رفتم. دیلدوی لرزون رو روی بالزاش گذاشتم که باعث شد لبشو محکم گاز بگیره و نفسش حبس شه.
-دوست داری با هر دوش بفاکت بدم؟
لباشو ازاد کرد و با التماس لب زد.
-معذ.. رت میخوام.. فقط ولم کن. قول میدم دیگ دستمم بهت نخوره.
به رونای تحریک کنندش نگاه کردم.
-عذخواهیتو میپذیرم اما...
پیرهنشو بالا دادم تا جایی که سینه های درشتش بیرون بیفته.
-نمیتونم خودمو کنترل کنم تا نکنمت.
زبونمو در اوردم و لیسی به لبم زدم. با دیدن پیرسینگ روی زبونم نفسش تند شد.
-تو...
نذاشتم ادامه بده و سرمو سمت سینه راستش بردم و محکم مکیدم. جوری که قسمتیش وارد دهن داغم بشه. همونطور که مک میزنم با زبونم با نیپلش بازی میکردم که باعث میشد پیرسینگ سرده فلزی به نوک تحریک شدش بخوره و ناله های خفه ای از بین دندوناش بکنه.
دستمو سمت سینه ی دیگش بردم و مالشش دادم و اینبار تند تند زبونمو دور نیپل ورم کردش کشیدم که باعث شد ناله ی بلند و کشداری کنه.
-جئوووون....ایی
با شنیدن نالش مک محکم و خیسی زدم و با صدا ازش جدا شدم. با لذت و شهوت به سینه ی خیس از بزاق خودم خیره شدم. این صحنه به تنهایی میتونست ارضام کنه.
شلوارمو به ارومی تا مچم پایین کشیدم که دیکم با ضربه بیرون افتاد و به رون سردش خورد.
کیم خودشو بیشتر به میز فشرد و سعی کرد ناله نکنه.
-جئون داری اشتباه بدی میکنی...
کمرشو گرفتم و برش گردوندم و دوباره روی میز خمش کردم. با دیدن کمر باریک و برهنش بزاقمو با شهوت قورت دادم. گردنشو به میز فشار دادم جوری که مجبور شد باسن هلوییشو بالاتر بده و گودی کمرش بیشتر معلوم بشه.
با چشمایی که از شهوت کور شده بود به هلوهای خوص رنگ و بزرگش نگاه کردم.
چنگی به باسن چپش زدم و زبون خیس و داغمو روی انحنای کمرش کشیدم.
با صدای بم شده ناله کردم.
-کردنه تو درست ترین اشتباه زندگیمه هیونگ...
بوسه ی خیسی روی باسنش گذاشتم و ادامه دادم.
-و مطمعن باش که از دستش نمیدم.
کمرشو از میز فاصله داد و با صدای بمش ناله کرد.
-حداقل آروم انجامش بده... باشه؟
با لبخند به صدای مظلومش که مص پاپیا شده بود گوش کردم. لوب رو از روی میز برداشتم و خیلی کم روی ورودی باسنش و دیک خودم مالیدم.
-آروم دردش بیشتره بیبی...
چنگی به باسنش زدم و از هم بازشون کردم. با دیدن سوراخ تنگ و خیس شدش که لوب ازش میچکید نیشخند شهوت امیزی زدم.
-نظرت با یه سکس هارد چیه؟
با التماس ناله کرد.
-نه جئون خواهش میکنم...
بی توجه بهش کلاهک دیکمو که تا آخرین حد ورم کرده بود سمت سوراخ بستش بردم. با فکر کردن به اینکه چقد داخلش میتونه تنگ و خیس باشه نیشخند زدم و بیشتر باسنشو از هم باز کردم و قوس بیشتری به کمرش دادم تا کامل سوراخ هلویی رنگشو ببینم.
با دیدن بازشدگی کوچیک سوراخش و لوب هایی که از داخلش بیرون میچکید، نتونستم خودمو کنترل کنمو سر دیکمو با ضرب داخلش کردم تا بیشتر از این لوبا بیرون نریزه.
با درد سرشو روی میز تکون داد و باسنشو مثل یه بچه خرگوش تکون داد.
-آهههه... جئون... خواهش می.. کنم.. بکشش.. بیرو... ن
با لذت لیسی به لبم زدم و به رونای توپرش چنگ زدم.
-اما سوراخ هلوییت نیاز داره که پر شه بیبی، مگه نه؟
و اینبار نصف دیکمو به سختی داخلش کردم که باعث شد سرشو بالا بیاره و بلند بلند ناله کنه.
-ج... جئون...
با شنیدن اسمم جری تر شدم و به پهلوهای باریکش چنگ زدم. از شدت شهوت و هورنی بودن ناله کردم.
-سوراخ تنگت عالیه حرومزاده... انگار برای کردن درست شده.
دیکمو یه ضرب تا ته داخلش کوبیدم جوری که جیغش هوا رفت.
اسپنک محکمی به باسنش زدم و نیشخند زدم.
-اولین بارت زیاد دردناک شد هیونگ.
بی توجه به ناله های متوالی و بلندش کامل ازش خارج شدم و دوباره یهویی تا ته واردش شدم که باعث شد بدنش به میز کوبیده بشه و دیک نیمه تحریک شدش تند تکون بخوره.
______________________________________ددی کوک🩸👅💦👅💦💦
نیو بیبی ته🤝👅💦
VOCÊ ESTÁ LENDO
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfic✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...