وقتی چشمامو باز کردم به طرز معجزه آسایی بجای خونه ی اون سگه هورنی تو بیمارستان بودم.
بوی الکل باعث شد که بینیمو جمع کنم و اطرافمو یه نگاه بندازم.
با دیدن امکاناتش پوزخند زدم.
-مص اینکه اون حرومزاده ی کون تنگ بالاخره یذره خرج کرده.
اتاقی که توش بودم وی آی پی بود و با وسایل گرون قیمتی پر شده بود. سمت راستم پنجره ی سر تا سری شیشه ای وجود داشت که خیلی راحت نمای شهر سئولو به نمایش میذاشت.
با ندیدن کیم پوزخند آرومی زدم و دستامو مشت کردم.
-بهتره جلو چشمم نباشی اگه جونتو دوست داری کصکشه لاشی.
با صدای در اتاق به خودم اومدم.
پرستار که دختر کم سن و سالی بود جلو اومد و لبخند زد.
-حالتون بهتره آقای کیم؟
با چشمای ریز شده خودمو بالا کشیدم که باعث شد باسنم کشیدع شه و اون بخیه های کصشر از درد خفم کنه.
پرستار بازوی کبودمو گرفت و کمکم کرد که تو یه حالت راحت تر دراز بکشم و بالش کوچیکی زیر باسنم گذاشت.
حین کاراش به حرف اومد.
-همسرتون گفتن که خودتون سکس خشن دوست دارید ولی خب...
با ترحم نگاهم کرد و ادامه داد.
-ولی باید بدونید که این نوع رابطه تو طولانی مدت میتونه اسیب جبران نشدنی بهتون بزنه.
مغزم ارور داد.
(این نیم وجبی چ زری زد الان؟ همسرررر؟ اونم کیمه کونیه لاشیه حرومیییی؟؟؟ بعد.من.سکس.خشن.دوسدارمممم؟؟؟؟؟؟)
با گوشایی که از توش دود میومد بیرون داد زدم.
-کجاست اون حرومزاده الان؟
پرستار با ترس دست از سرم کشید و عقب رفت.
-عا...دیه که بعد از رابطه ی خشنتون عصبی باشید چون لذت زیادی که میکشیدید به درد تبدیل شده و بدنتون..
با جیغ گلدون بغل دستمو به سمتش پرت کردم.
-لذتتتتت؟؟؟ دهنتو ببند هرزه تو هیچی از رابطه عنیه من نمیدونیییی.
پرستار با بغض به دیوار چسبید.
-معذرت... میخوام... قربان.
با خشم و نفسای تند شده گفتم.
-برو اون حرومزادرو بیار اینجا...
وقتی دیدم هنوز تو شوکه بلند داد زدم.
-زودتررررر.
پرستار با ترس رفت بیرون و درو بست.
دستمو بردم و تموم تزئینات روی میز کنارمو پرت کردم پایین که صدای شکستن بدی داد با عصبانیت غریدم.
-میکشمت لاشی... بخدا اگه دستم بهت برسه زنده نمیذارمت.
------------------------------------------------------------------------وایلد بانی 🐇🙂🩸💦
کیم کونتو سفت بچسب که قضیه خطریه :) 💜🤝
ŞİMDİ OKUDUĞUN
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Hayran Kurgu✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...