با باز شدن گک از دهنم ناله ی بلندی کردمو سرمو عقب دادم.
-اخخخ... کیم..
دستشو روی پهلوهام گذاشت و بدنمو به بدنش چسبوند.
-چی میخوای بیبی بوی؟
با التماس نگاهش کردم.
-ب.. بزار برم خواه...
نذاشت ادامه حرفمو بزنم و محکم لبامو مکید، دستشو روی کمرم حرکت داد و در اخر گاز محکمی از لبام گرفت و جدا شد.
-کاری میکنم که به التماس بیفتی.
از روی تخت بلند شد و از کشوی کنار تخت یه بسته قرص در اورد. با تعجب نگاش کردم.
قرص رو سمت دهنم برد.
-بازش کن.
(این کصشر دیگه چیه؟ چه بلایی میخاد سرم بیاره؟)
وقتی دید لبامو تکون نمیدم محکم فکمو گرفت و قرصو توی دهنم چپوند.
-نذار زورت کنم پس خودت قورتش بده گود بوی.
به حرفش گوش دادم و به سختی قرص کوچیکو قورت دادم. طنابو از دور مچم باز کرد.
با شوک نگاهش کردم که از روی تخت بلند شد.
-مگه نمیخواستی بری؟
از جام پریدم و سمت لباسام رفتم. سریع تیشرتمو پوشیدم و از اتاق بیرون رفتم.
کیم بی هیچ حرفی دست به سینه نگاهم کرد و گذاشت که برم.
پشت سرمم نگاه نکردمو سمت ماشینم دویدم. کیم یه عوضیه هورنی بود... حتی با فکر کردن بهش هم تنم میلرزید.
شب با هر بدبختی ای که بود خوابم برد اما صبح بخاطر سفت شدن عضوم از خواب بیدار شدم.
با شوک پتو رو کنار زدم و دیک ورم کردمو نگاه کردم.
-فاکککک....
از اونجایی که شبا باکسترمم در میارم، کل تخت با پریکامم خیس شده بود.
سریع خودمو توی دسشویی انداختم و سعی کردن با لمس کردن خودمو خالی کنم اما فایده نداشت. هر چقد که دیکمو پمپ میکردم حتی یه قطره کامم خارج نمیشد. با درد بالزامو گرفتم و روی زمین سرد حموم نشستم.
-فاک بهش چرا کام نمیشممم؟؟
تازه یاد قرص دیشب افتادم.
(یعنی بخاطر اون بود؟ لعنت بهت کیم، خودم به فاکت میدم عوضی.)
گوشیمو برداشتم و پورن نگاه کردم اما اونم تاثیری نداشت. از درد به خودم پیچیدم و گوشه ی دیوار بدنمو جمع کردم. لعنت بهش... دیکم سرخ شده بود و بالزام در حال ترکیدن بودن.
به ساعت دیواری تخمی نگاه کردم. ساعت هشت بود و من باید تا نیم ساعت دیگه سر کلاس باشم.
با هر بدبختی ای که بود شلوار اسلش و بلندترین تیشرتمو پوشیدم و از خونه بیرون زدم.
______________________________________جانگکوکی که برای ما ادا تنگا میاد😏💦👅
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...