من، کیم و نامجون روی مبل های راحتیه دفتر نشسته بودیم و رئیس دانشگاه با اخم جلومون نشسته بود.
لبشو تر کرد و اول به کیم غرید.
-چرا اون دانشجو رو کتک زدید آقای کیم؟
کیم که باور نمیکرد همچین حرفی بشنوه، با چشمای تیره سرشو بالا اورد و با خشم جوابشو داد.
-چون اون عوضی میخواست به یکی دیگه از دانشجوها تجاوز کنه. بنظرتون این دلیل کافی نیست؟
رئیس لی با شرمندگی نیم نگاهی به انداخت.
-متاسفم آقای جئون. هرگز نمیخواستم بذارم همچین اتفاقی تو دوره ی ریاست من بیفته.
(هه... معلومه!!! احتمالا فقط بخاطر وجهه ی کصشرت این حرفارو میزنی عوضیه نکبت. تنها چیزی که بش اهمیت میدی درخشان بودن دوره ی فاکیه ریاستته.. )
پارچه ی دورمو بیشتر به خودم فشردم و رومو گرفتم.
دوباره عصبی شد و به نامجون و کیم غر زد.
-اما این خلافه قوانینه دانشگاست آقایون. شما بعنوان استاد حقه زدن هیچ دانشجویی رو ندارید.
(اوه شت... ینی نامجونم استاد این دانشگاه بود؟)
به هیکل بزرگ و روفرمش نگاه کردم.
(... پشمام ... )
کیم با لحن آرومی گفت.
-مشکلی نیست، من خودم شخصا از آقای لی (سونگ مینه حرومی) عذرخواهی میکنم.
من و کیم همزمان با چشمایی که اندازه ی توپ تنیس شده بودن برگشتیم سمتش.
(وات دا فاک؟؟ این حتی وقتی منو بفاک داده بود عذرخواهی نکرد حالا میخواد ازون حرومیه لاشیه مادر به خطا عذر خواهی کنه؟؟؟)
نامجون اروم غرید.
-کیم تهیونگ...
کیم لبخند مرموزی زد.
-ایرادی نداره هیونگ...انجامش میدم.
رئیس لی که انگار از تصمیم کیم خوشحال و متعجب بود از جاش بلند شد و با کیم دست داد.
-ممنون کیم، امیدوارم این مشکل سریعتر برطرف شه.
کصخنده بی نمکی زد.
-میدونی که رابطه ی استاد و دانشجو بهتره گرم و صمیمی باشه مگه نه؟
کیم پوزخند کوچیکی زد.
-بله حتما. خیلییی گرم و صمیمی.
با کمک نامجون همراه کیم بیرون اومدیم.
رز با نگرانی بازومو گرفت و سمت خروجی دانشگاه کشید.
-من میبرمش خونه.
نامجون سریع سمت حیاط رفت تا ماشینو بیاره. کیم به رز لبخند زد.
-ممنون خانوم کیم. لطفا مراقبش باشید. من به بقیه ی کارا میرسم.
و به من نگاه معناداری کرد.
نمیتونستم بفهمم توش چیه اما مطمعنا خوشحالی یا ناراحتی نبود... شاید یچیزه خاص؟
بالاخره ساعت 8 شب خونه رسیدم. ازونجایی که پدر و مادرم بخاطر یه دورهمی کاری توکیو بودن، رز بهشون چیزی نگفته بود و واقعا ازش ممنون بودم.
روی تخت دراز کشیدم و نفس سنگینمو بیرون دادم.
هر لحظه که اون صحنه ها جلوی چشمم میومد دیوونه میشدم و بدنم از خشم میلرزید.
ای کاش میتونستم همین الان برم بیمارستان و دخل اون عوضیه حرومزاده رو بیارم.
چشامو بستمو سعی کردم آروم باشم.
(نفس عمیق.... بده بیرون
نفس عمیق.... بده بیرون
نفس عمیق....)
با بلند شدن صدای ویبره ی گوشیم چشامو باز کردم و از روی دراور برش داشتم.
[یک ویدیو دیده نشده از Daddy k]
با تعجب روی فایل کلیک کردم.
(-بگو گوه خوردم سریع.
سونگ بین با لباسای پاره دو زانو نشست و التماس کرد.
-گوه خوردم بخدا... گوه خوردممم.
پسری که نمیشناختمش جلو اومد و لگدی بهش انداخت.
-میخوای ببخشیمت؟
سریع گک فلزیو تو دهنش انداخت.
-ترتیبشو بدین.
و بعدش صحنه های تار شده ای بود از تجاوز چند مرد عضله ای به بدن زخمی سونگ بین.)
با چشمای گرد شده و نفس حبس شده زدم روی ویدیوی بعدی.
(سونگ بین با بدن برهنه و خونی روی زمین افتاده بود.
مردی که ماسک مشکی داشت جلو اومد و کنارش زانو زد.
-چجوری انجامش بدم قربان؟
صدای بم آشنایی اومد که لرز به تنم انداخت.
-آروم و با ملایمت... دلم میخواد ذره ذره ی دردشو حس کنه.
و بعد مرد چاقورو سمت عضو سونگ بین برد و شروع به بریدنش کرد.)
با ترس گوشی از دستم افتاد.
نگاهم به جمله ای که بعد ویدیوها ارسال شده بود افتاد.
(-این تاوانه کساییه که به همسر من دست میزنن، خرگوشک. 😉)
______________________________________سوج وایلد ددی... 👅👅👅👅💦😉😉😉😈
خلاصه حواستون باشه به همسره ددی کیم دست نزنید😉👅
YOU ARE READING
Sexy Master 🍷💙•Vkook
Fanfiction✘ بوک اصلی چنل کیم تهیونگ استاد ادبیات کره دانشگاه ملی سئول. مرد سرد و محکمی که روی درسش کاملا جدیه و با کسی شوخی نداره. جئون جانگکوک پسری از خودراضی و مغرور که خودشو برتر از بقیه میدونه. دانشجویی که با پارتی بازی باباش وارد دانشگاه شده و همه ی درس...