در این قسمت خواهیم داشت:
#کشتی #اژدها #دریا #طوفان #غرق شدن #مرگ #گریشا #کز برکر #وایلن #جسپر #اسمات #قتل #فنفیکشن #ماریجوانا #تماس تصویری #مکالمه در مورد عشق و وابستگی🐉
سونگمینجسپر به حرکات کمانی اژدهای غولپیکر خیره شده بود. حالا که طوفان به پایان رسیده و آخرین سایههای تاریک ابرها هم از روی آبهای دریای حقیقی کنار میرفت، اژدها میتونست نزدیک به سطح شنا کنه. جسپر ترجیح میداد بعد از طوفانی که تمام خدمهی کشتی رو تا کام مرگ کشیده بود؛ دوست پسرش رو بین بازوهاش داشته باشه. ترجیح میداد به جای عرشهی خیس از آب، داخل کابین گرمش توی طبقهی زیرین باشه و موهای طلایی و مجعد وایلن رو بین انگشتهاش بپیچه و روی صورتش بوسههای ریز بذاره. ترجیح میداد به جای شنیدن صدای تق و تق عصای کَز که به طرفش میومد به صدای نفسهای پسر دوست داشتنیش گوش بده و مجبور نباشه دوباره سخنرانیای رو در مورد ناوگانهای تجاری نابود شده نزدیک به سواحل نُویهزِم بشنوه.
کَز کنارش روی عرشه ایستاد، لباسهاش خشک و مرتب بودن؛ پس فرصت این رو داشته که بعد از پایان طوفان دستی به سروروی خودش بکشه. به هرحال دوست پسر اون نبود که چند ساعت تمام کشتی رو روی فلسهای محکمش نگه داشته و از امواج کشندهی طوفان نجات داده بود. حتی دستهی کلاغ مانند عصاش هم مثل همیشه میدرخشید.
-"نمیخواد بیاد تو کشتی؟"
جسپر شونههاش رو بالا انداخت:"اگه زبون اژدهایی بلد بودم سوالت منطقی به نظر میومد."
کَز دست دستکش پوشش رو روی بازوی جسپر گذاشت، واضح بود که چه خواستهای داره. جسپر قول داده بود که طی همین سفر با وایلن درمورد اتفاقات اخیر حرف بزنه؛ اما حالا فقط چند ساعت تا رسیدن به ساحل شوهان فاصله داشتن و جسپر هنوز حتی فرصت پیش کشیدن موضوع رو به دست نیاورده بود.
-"حتی اگه منم به شورا توضیح ندم، اونا خودشون بالاخره دلیل این اتفاقات رو میفهمن و حتی نمیتونی تصور کنی که وایلن چندهزارتا نقطه ضعف توی کِتِردام داره."
YOU ARE READING
The Hymn of Dragon
Fanfiction«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپلها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانشآموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرس...