قسمت بیست و سوم: عشق باقی میمونه

60 13 43
                                    

در این قسمت خواهیم داشت:
#گل بده #سیگار نکشید #مواد نزنید #خودتون رو دوست داشته باشید #سونگمین طفلی و تنها #تماس ویدئویی #گریه #فن‌فیکشن #جسپر و وایلن #ترک کردن #گاهی عشق راه اشتباهی برای انتخاب کردنه #زخم #خون #سیکس پک هیونجین #همچنان گل بده # دستمال برای پاک کردن اشک آماده کنید

در این قسمت خواهیم داشت:#گل بده #سیگار نکشید #مواد نزنید #خودتون رو دوست داشته باشید #سونگمین طفلی و تنها #تماس ویدئویی #گریه #فن‌فیکشن #جسپر و وایلن #ترک کردن #گاهی عشق راه اشتباهی برای انتخاب کردنه #زخم #خون #سیکس پک هیونجین #همچنان گل بده # دست...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


🐉
سونگمین

انتظارش برای وصل شدن تماس باز هم طولانی‌ شد. اون بعدازظهر سعی کرده بود که به هیونجین زنگ بزنه؛ اما موفق نشد و در عوض ساعتی بعد یه پیام عذرخواهی گرفته بود. "متاسفم سر تمرین بودم. بعدا بهت زنگ میزنم."

حالا فقط صدای بوق خوردن میشنید و تصویر خودش رو توی صفحه لپتاپ میدید. میدونست هیونجین فردا مسابقه داره، میدونست علاوه بر تمرین باید به تکالیف مدرسه‌اش هم برسه. میدونست نمیتونه ازش انتظار داشته باشه همیشه جواب همه‌‌ی تماس‌هاش رو بده.

صفحه رو کنار زد و به قسمت آخر و نیمه تموم داستانش نگاه کرد. یه دور از بالا تا پایین خوندش. هنوز نمیدونست از پایانی که براش نوشته راضیه یا نه، این اولین بار بود که جسپر و وایلن رو از هم جدا میکرد. حس خوبی بهش نداشت؛ اما این بهترین چیزی بود که برای اون داستان میتونست در نظر بگیره. هیچ کلمه‌ای اضافه نکرد. صفحه رو بست، الان نمیتونست بهش فکر کنه.

دوباره وارد صفحه‌ی تماس شد، دوباره زنگ زد. فقط وقتی تصویر خودش رو دید، متوجه شد که انگشتش رو روی لبش گذاشته و داره ناخونش رو میجوه. دستش رو پایین آورد؛ چرا داشت دو بار پشت سر هم به هیونجین زنگ میزد، فقط باید منتظر میشد. اون بهش گفته بود که زنگ میزنه. به ساعت گوشه‌‌‌ی صفحه نگاه کرد، هفت و نیم، هنوز خیلی برای نگران شدن زود بود.

میخواست تماس رو قطع کنه؛ اما ناگهان صدای توی گوشش تغییر کرد و تصویر عوض شد. اول همه چیز تاریک بود، بعد سفیدی صورت‌ها رو دید. دوربین تکون میخورد، نمیتونست چیزایی که میدید رو تشخیص بده؛ اما صداهارو شنید.

-"چیکار میکنی؟"

-"سونگمینه، یکم برو اون طرف."

The Hymn of DragonWhere stories live. Discover now