در این قسمت خواهیم داشت:#کبودی #میک آپ #گریه #مراسم تدفین #جونگین بهتر شده #هیوکجه و یوری گم شدن #سونگجین نمیتونن از هم دل بکنن #عتیقه فروشی #پدر هیوکجه یه آدم دیگهست #شورای خدایان #آزادی اژدها #هیچکس قرار نیست که تنها بمونه
🐉
گیوریگیوری بِراش کانسیلرش رو روی کبودی گردن هیونجین کشید و باعث شد پسر روبروش با درد اخمهاش رو درهم بکشه. صبح زود ازش خواسته بودن که به خونهی جونگین بیاد و حالا توی اتاقی نشسته بود که نمیخواست به منبع بوی ناخوشایندش فکر کنه و مشخصا شب پیش هیونجین و سونگمین توش خوابیده بودن. هیونجین لباس پوشیده و آماده، چهارزانو روی تخت نشسته و گردنش رو به دست گیوری سپرده بود.
کت و شلوار مشکی؛ پیراهن سفید و کراوات رو پدرش صبح زود برای مراسم آورده و به مادر جونگین که ادعا میکرد پسرها هنوز خوابن تحویل داده بود. وقتی یقهی لباس مرتب بسته میشد کبودیهای زیادی به چشم نمیخوردن اما وقتی گیوری بازش کرد تا یه وقت لباس رو کثیف نکنه تعداد بیشتری از اون دایرههای قرمز و کبود رو دید.
فقط برای اینکه از سنگینی جو اتاق کم کنه پرسید:"مگه باهم جنگیدین؟"
سونگمین سمت دیگهی اتاق ایستاده بود و داشت لباس سیاهی رو که مادر جونگین بهش داده و زیاد هم به تنش اندازه نبود توی آینه مرتب میکرد. به نظر نمیومد اونم مثل هیونجین کبود شده باشه اما با شنیدن سوال گیوری صورتش مثل بعضی از ردهای گردن هیونجین قرمز شد.
سر انگشتهای هیونجین زانوی گیوری رو لمس کرد و نگاهش رو به طرف خودش کشید. هیونجین سرش رو به دو طرف تکون داد و خیلی کوتاه انگشتی رو روی لبهاش گذاشت. گیوری لبش رو گزید. بِراش رو کنار گذاشت و ظرف پودرش رو برداشت. دامن پیراهن مشکیش رو عقب کشید تا پودر روش نریزه و آهسته مقداری ازش رو روی گردن هیونجین زد. نتیجهی کارش رضایت بخش بود، به خاطر تفاوت رنگ کانسیلر با پوست هیونجین مجبور شده بود قسمت بیشتری از گردنش رو بپوشونه تا زیاد توی چشم نباشه اما دیگه اثری هم از کبودی ها نبود.
YOU ARE READING
The Hymn of Dragon
Fanfiction«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپلها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانشآموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرس...