در این قسمت خواهیم داشت:
#سونگجین #افکار هیونجین #حس ترس و تنهایی #مکالمهای که اشکتون رو درمیاره #سونگمین بهترین انسان روی زمین #دستمال کاغذی آماده داشته باشید🐉
هیونجینحالا سونگمین درست روبروی اون توی اتاقش نشسته بود؛ بعد از مدتها جایی که هیونجین توی این مدت فقط آرزو کرده بود که باشه. اینجا بود، نزدیک نزدیک اما هیونجین نمیدونست باید بهش چی بگه یا حتی چطور به طرفش بره. با این حال، هنوز هم تمام چیزی بود که نیاز داشت و میدونست که هیچ احساسی به بزرگی عشقش به اون توی قلبش نیست.
هیونجین زیر چشمی نگاهش میکرد و میدید که اوضاع اون هم بهتر از خودش نیست. رنگ پریده و بیحس و حال بود، سرش رو پایین انداخته و مدت درازی میشد که چشمهاش به صفحهی تلفنش خیره شده بودن. گاهی گوشهی لبش بالا میرفت اما نه به اندازهای که بشه اسمش رو خندیدن گذاشت. سونگمین دلایل زیادی برای سرگرم کردن خودش توی دنیای مجازی داشت؛ اونقدر زیاد که هیونجین میتونست کاملا کنار بایسته و نیازی بهش توی دنیای سونگمین وجود نداشته باشه. حالا برای اولین بار داشت به آدمهایی که از فاصلههای دور موفق میشدن دوستپسرش رو، هرچند کم، اما خوشحال کنن؛ حسودی میکرد.
چی میشد اگه سونگمین تصمیم میگرفت ازش دور بشه؟ اصلا نیازی بهش بود؟ سونگمین تمام اون آدمها رو کنار خودش داشت، کسایی که تحسینش میکردن، دوستش داشتن و حاضر بودن برای خوشحال دیدنش همه کاری انجام بدن. سونگمین پدر و مادرش رو داشت، که بهترین و بزرگترین حامیهایی بودن که هیونجین به چشم دیده بود.
اگه اتفاقات این مدت، تصمیمات اشتباهش و کارهایی که به خاطر وجود طلسم انجام داده بود باعث میشدن که سونگمین بخواد ازش فاصله بگیره؛ هیونجین تنهای تنها میموند. با پدرش، با هیولای سیاهی که توی سرش خونه کرده بود، با زخمهاش و مادری که براش تفاوتی نداشت چقدر از پسرش بیخبر بمونه. هیونجین برای زندگی کردن و ادامه دادن به سونگمین احتیاج داشت. به حضورش، به احساساشون و به تمام چیزی که بینشون وجود داشت. اگه سونگمین ترکش میکرد، هیونجین نه تنها توانایی، بلکه دلیلی هم برای ادامه دادن نداشت.
YOU ARE READING
The Hymn of Dragon
Fanfiction«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپلها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانشآموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرس...