در این قسمت خواهیم داشت:
#سونگمین تنهای گناهی #خیابونای خلوت #کافهی کوچولو #سیگار #گریه #تماس تلفنی با هیونجین #گریهی بیشتر #بیاید همه به کیم سونگمین عشق بدیم🐉
سونگمینهیونجین از روز قبل جوابش رو نداده بود. سونگمین نتیجهی مسابقهاش رو روی سایت مدرسه دید. چندین بار بهش زنگ زده بود، میتونست حدس بزنه بعد از یه باخت چه احساسی پیدا کرده. قبلا وقتی چنین اتفاقی میفتاد، کسی که هیونجین سراغش میرفت سونگمین بود؛ اما حالا داشت فکر میکرد که شاید صرفا کسی بوده که هیونجین توی اون موقعیتها کنارش داشته و فقط به همین دلیل بهش پناه میآورده.
حالا که سونگمین دور بود، هیونجین به کی پناه میبرد؟ عادتش به نادیده گرفتن تلفن همراهش رو توی چنین وقتهایی میشناخت، نمیتونست سرزنشش کنه. اما نمیدونست آیا حق داره که به دلیل فاصلهشون ازش انتظار داشته باشه این عادت رو ترک کنه یا نه.
سونگمین فقط بیش از اندازه ناراحت بود؛ به خودش میگفت که ناراحت بودنش ایرادی نداره. واکنش طبیعی به نادیده گرفته شدنش از طرف هیونجینه و مشکلی نیست اگه مدتی این حس رو داشته باشه. اما ته قلبش میدونست که فقط این نیست. ته دلش نگران و آشفته بود و میترسید. میترسید با وجود تمام تلاششون، آخرش فاصله کار خودش رو کرده باشه. از اینکه نمیدونست چطور شروع شده میترسید. از تمام فرصتهایی که از دست داده بود میترسید. دلش میخواست فرار کنه اما نمیتونست، نمیتونست هیونجین رو بذاره و به خاطر وجود یه حس ناخوشایند که شاید زودگذر هم بود فرار کنه.
شب قبل نتونسته بود خوب بخوابه، مدام بیدار میشد و تلفنش رو چک میکرد. در نهایت با روشن شده هوا، بدون توجه به اینکه هنوز چقدر تا شروع مدرسه وقت داره از خونه بیرون زد. خورشید هنوز توی آسمون بالا نیومده بود و ساعتش فقط کمی بعد از پنج صبح رو نشون میداد. اواخر بهار بود، فصلی که نور با تمام توان آخرین تلاشش رو برای فرو رفتن توی تاریکی میکنه. بیهدف توی کوچههای خلوت پرسه میزد. خسته بود اما پلکهاش روی هم نمیرفت. از مدرسهاش دور شد، خیابون رو تا انتها رفت و وقتی چراغ روشن یه کافهی کوچیک رو دید به سمت قدم برداشت.
YOU ARE READING
The Hymn of Dragon
Fanfiction«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپلها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانشآموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرس...