در این قسمت خواهیم داشت:
#گرگ و میش #بوس توی تاریک و روشن اول صبح #جونگین واقعا عاشق شده #بوس یواشکی توی راهپله #یواشکی گوش دادن به حرفای بقیه #یوری دوست بسیار خوب #بوسای خیلی زیاد #بوس به گردن #بوس به گوش #هاهاها #درسته کارشون بده ولی خب کیوتن؟ #خدایان کصکش🐉
جونگیننزدیک صبح بود که از خونهی هیونجین بیرون اومد. هوا کمی روشن شده بود؛ اما هنوز مدتی طول میکشید تا خورشید بالا بیاد. باید قبل از بیدار شدن مامانش به خونه برمیگشت، نمیخواست بعد از تمام چیزهایی که پشت سر گذاشته بود با تمام شب بیرون موندن بیشتر نگرانش کنه. بعد از لو رفتن رابطهاش؛ اون زن خیلی بیشتر حواسش رو جمع جونگین کرده بود. مدام دربارهی مسائل مختلف بهش هشدار میداد و چیزی که بیشتر از همه روش تاکید داشت فریب خوردن بود، فریب خوردن به وسیلهی احساسی که اسم عشق رو روش گذاشته بودن و به گفتهی اون چیزی جز به هم خوردن تعادل هورمونهای آدم نبود. جونگین حدس میزد که مامانش داره خودش رو توی اون میبینه؛ خودش رو وقتی که جوون و بیتجربه بوده. وقتی که فریب خورده و با بچهای توی شکمش تنها رها شده. جونگین یاد گرفته بود که دربارهی این مسائل سوالی نپرسه، نتیجهی تلاشهای دوران بچگیش همه به چند روز افسرده شدن مامانش، گرسنه موندن و صدای گریهای که نمیذاشت شبها بخوابه منجر شده بود.
اما جونگین به عشق نیاز داشت، با وجود تمام هشدارها؛ همیشه دنبالش گشته بود و وقتی که پیداش کرد، خیلی بیشتر از چیزی که انتظار داشت به دست آورد. با اینکه تجربهی اولش منجر به ایجاد شده شکاف بزرگی روی قلبش شده بود؛ هنوز هم میخواست که بیشتر به دست بیاره، میخواست بیشتر تجربهاش کنه. میخواست چیزی حقیقی داشته باشه، چیزی که فرای تمام هشدارها باشه، فرای احساساتی که زودگذر هستن و از دست میرن.
هیونجین، یه نور ضعیف توی تاریکی بیانتها بود. هیونجین که توی چارچوب در خونه و جلوی پلهها توی سرما و گرگ و میش اول صبح بوسیده بودش و نمیتونست اجازه بده که بره. هیونجین که پر از زندگی بود، پر از حس تازگی و خیلی خیلی بیشتر از چیزی که جونگین در ابتدا خواسته بود بهش میداد. هیونجین که تنها با لمس کردنش اونو به پرواز درآورده بود، که با هربوسه به بالهای تازه روییدهاش قدرت بیشتری میداد و این احساس رو طوری توی قلبش جا گذاشته بود که با فاصله گرفتنشون هم چیزی از قدرتش کم نمیشد.
YOU ARE READING
The Hymn of Dragon
Fanfiction«پایان یافته» نام فیکشن: سرود اژدها 🐉 کاپلها: سونگجین، هیونین ژانر: تخیلی، رازآلود، درام، اسمات آیدی تلگرام نویسنده: @blueskintobone آیدی چنل: @nabatatsociety خلاصه: وقتی جسد اون دانشآموز پیدا شد، هیونجین برای اولین بار از مسیر جنگلی که به مدرس...