19.جرأت داری؟

1.7K 394 80
                                    

_شماها به اینجا تعلق ندارید.
مغز پسته را از جیبش در اورد و بالا انداخت, پسته مستقیم به دهنش برگشت.
_هر جا سرباز های روس باشن ما هم به اونجا تعلق داریم.

پورخندی روی صورتش نقش بست
_پوشیدن لباس های نظامی و اومدن به زمین جنگ و کوتاه کردن موهات دلیل نمیشه یه سرباز بشی.

دخترک اخمی کرد و صاف نشست
_من دختر ژنرال پوشکینم! به چه حقی  به خودت جرأت زیر سوال بردنم رو دادی؟

جین تک پوزخندی حواله  تیانا کرد
_هر وقت مثل یه سرباز واقعی اسلحه دستت گرفتی تنهایی پات رو داخل میدون مین گذاشتی احترام گیرت میاد.

پوزخند چهره دختر را تزئین کرد
_چرا خودت مثل یک سرباز واقعی اینکارو نمیکنی؟
_اگه فرماندهم دستور بده, تردید نمیکنم ...تو چی؟ اگه بهت بگه بغض میکنی و جیغ میزنی که دختر باباتی؟

فرمانده و سپس تاتیانا وارد چادر شدند, همان اول توجه هردو به چهره سرخ شده تیانا جلب شد.
_اینجا چخبره؟

جین تک شانه بالا انداخت و اعلام بی خبری کرد, هرچند رنگ پیروزی در چشمانش دلیل حال تیانا را لو میداد.

تاتیانا پا روی پا انداخت
_الان میدونیم کمین کردن.
_قرار نیست حمله کنیم.
همان اول فرمانده جواب رد به نتیجه گیریش داد این موضوع کم کم داشت اعصاب فرمانده را بهم میریخت, دختر بزرگ تر دندان روی هم فشرد
_پس تا کی داخل محاصره بمونیم؟
_تا وقتی از مکان بمب باخبر بشیم, بالاخره جایی اشتباهی ازشون صورت میگیره و یا ما شانس پیروزی پیدا کنیم فقط باید یکم صبر بدی.

فرمانده با اخم به دخترک بی قرار برای خونریزی گفت.
تیانا_ درسته اگه حمله کنیم امکان تلفات بالا زیاده

صدای شلیک دیگری به گوش رسید. چشمانشان گشاد شد و جین تک بلند شد سر از چادر بیرون برد
_شلیک از سمت یکی از دیدبان ها بوده.
فرمانده_ کسی رو زدن؟
_فکر نکنم, بنظر خطا رفته.

دوباره داخل امد فرمانده نقشه پارچه ای را باز کرد, این موقعیت از چند جهت روی اعصابش بود, دوباره خود را برایش مقصر میدید ولی چیزی که بیشتر از همه ازارش میداد این بود که چند روز پیش همان پسرکی که با بی رحمی نازی خطابش کرده بود درباره حمله ای از طرف المانی ها هشدار داده بود, این که داخل محاصره دشمن پنهان افتاده بودند اینبار واقعا تقصیر خودش بود.
مکان محاصره را با انگشت نشان داد.

_اینجا ماییم, من و نیروهام از سمت غرب اومدیم و شماها از شرق و تا اینجا میدونیم این دو مسیر مین گذاری شده یا حتی مجهز به بمب ها کنترل از راه دور هستن.

دستش را بسمت شمال برد و دایره فرضی کشید
_دیدبان ها اینجا ادم دیدن, این یعنی این قسمت هم تحت کنترلشونه.

و دست به جنوب برد و نفس عمیقی کشید
_اینجا دریاچه هست
جین تک تصحیح کرد:
_دریاچه یخ زده
تیانا_ ولی نه اونقدر یخ زده که نشه از ابش استفاده کرد.
فرمانده سر تکان داد

The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full)Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora