&:تمام مدت حرفای خودشو دوست دکترشو میشنیدم
زمزمههای آرومو عصبیش بعد از رفتن دوستش
هم عذاب وجدان داشتم
هم خوشحال بودم
جونگکوکا ببخش منو من خیلی نگرانت میکنم
اما من عاشقتم؛لطفا منو کنارت نگهدار
منو دوست داشته باش لطفا...لطفا&:برای اینکه کمتر نگرانش کنم آروم چشمامو باز کردم
_ج..جیمینا
خوبی؟صدامو میشنوی؟&:خ..خوبم
_ببخشید...
معذرت میخوام... مقصر حالت منم&:برای چی متاسفی آجوشی
برای کاری که خودم با خودم کردم متاسفی؟
ازت ممنونم
بخاطر همه چی...
و متاسفم برای همه چی_هیششش گریه نکن
من فقط میخوام حالت خوب باشه&:بخاطر تو خوب میشم آجوشی
_ضربان قلبم بالا رفت
آب دهنمو پر سروصدا قورت دادم و کشیدم عقب_الان میگم مینجی برات غذا بیاره بالا
&:از اتاق رفت بیرون
اما من هول شدنشو حس کردم
شاید عوضیانه باشه اما
من خوشحالم که داری جذبم میشی_سینی غذارو از مینجی گرفتم و بردم بالا
در اتاقو باز کردم و رفتم تو
سینیو گذاشتم روی تخت_جیمینا بیا کمکت کنم بشین یکم غذا بخوریم
منم خیلی گشنمه&:آجوشی من بیهوش بودم
شما چرا چیزی نخوردین_از گلوم پایین نمیرفت
&:خیلی آروم گفتش اما من شنیدم
لبمو به دندون گرفتم و سرمو انداختم پایین
و آروم شروع کردم به غذا خوردن تا اونم بخوره_بعد از غذا بیحال به تخت تکیه داده بود
جیمینا...
دلت میخواد باهم فیلم ببینیم؟&:من فیلمدیدنو خیلی دوست دارم
_میتونی بلند بشی؟
&:میتونم...
حالم خوبه_دستشو گرفتم و کمکش کردم از روی تخت بیاد پایین
دستشو گرفتمو از اتاق بردم پایین
رسیدیم ته راهرو
در اتاقو باز کردم کلیدو برقو زدم&:باورم نمیشد
تو خونه سینما داشت
فوقالعاده بود
سقف سینما مثل آسمون شب پر ستاره بود
صندلیا و دیوارای شیری
عالییی بود&:آجوشیییی اینجا عالیه
خیلی خوبه_اگه میدونستم انقدر خوشحالت میکنه
زودتر میاوردمت
حالا چه فیلمی دوست داری ببینی؟&:نمیدونم...
میزارمش به عهدهی شما_اوکی
پس تو بشین تا بزارمدکمه کنار کلید پریزو فشار دادم
_مینجی*بله آقا
_ما تو سینماییم لطفا برامون یکم تنقلات بیار*چشم الان میارم
DU LIEST GERADE
don't touch me
Romantik(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...