لمسم کن..لطفا🔞

760 55 15
                                        

_انگشتمو بین لبای صورتی و پُرش کشیدم و از هم فاصله دادم

_لبات...
بی نقصن

&:خال زیر لبت
اندازه زندگیم‌دوسش دارم

_چیکار کنم باهات... هوم؟
خودت بگو..

&:م..منو بکن..

_نوچ... میدونم زیادی داغ کردی
اما امشب نه

&:نه..نه میخوامت

_هیچ کس به اندازه من نمیخوادت
ولی زخمی... نمیتونم

&:داری...داری دیوونم میکنی جونگکوک

_صدام بزن..
وقتی تو با اون صدای ظریف لعنتیت صدام میزنی
مست میشم

&:جونگکوکا

_جان..جانم کوچولوی من

&:منو ببوس
لطفا

_لباشو بین لبام گرفتم
آرومو بی حرکت بود
به ترتیب اول لب بالا و بعد لب پایینشو بین لبامو میگرفتم و میمکیدم
دستامو روی گونه‌هاش گذاشتم و زبونمو وارد دهنش کردم
گوشه‌گوشه‌ی دهنشو مزه کردم
زبونشو بین لبام گرفتم و میک زدم
که کمرشو از تخت فاصله داد و آه بلندش تو دهنم خفه شد

&:جوری با لبو دهنم بازی میکرد که نفسم میرفت
تمام تنم میلرزید از شدت خواستنش
دستاش روی تنم میلغزید
حرفاش...
مثل اون شب
اولین شبمون
کنار گوشم
زمزمه‌وار
باعث میشدن تا مرز ارضا شدن برم

_خیلی داری میلرزی
میخوای برای من بیای کوچولو؟
دوست داری وقتی کنار گوشت برات حرف میزنم؟

&:ج..جونگکوک

_تو حتی با صدای من
با لمس من
با حس لبای من داری به اوج میرسی
زیادی حشری و حساسی بیبی

&:لطفا ل...لمسم کن جونگکوک درد داره

_هیششش بدونه لمسش برام میای
تو پسر خوب منی
نگام کن...
تو چشمام نگاه کن گفتم

&:به زور چشمای اشکی و خمارمو باز کردم و به اون تیله‌های مشکی وحشی نگاه کردم

_سوراخ و صورتیو کوچولوت پاره شده
اما هنوزم میخوای پر بشه
دوباره پر بشه و بازم پاره بشه
سوراخ کوچولوی تو واسه دیک من زیادی تنگه بیبی
همین حالاام داره نبض میزنه واسه پرشدن
دوست داری وقتی نیپلای صورتیتو بین انگشتام فشار میدم...هوم؟

&:د..درد میکنه آهههه

_ولی تو دوسش داری
بهم بگو جیمینی
وقتی دستمو تا زیر شکمت میبرم
اما دیکتو لمس نمیکنم
چقدر عذاب میکشی

&:لطفا... لطفا آآآآه نمیتونم

_میتونی عزیزم
اگه برام کام بشی
وقتی سوراخ زخمی کوچولوت خوب شد
جوری باهات سکس میکنم که هیچ وقت فراموشش نکنی

&:ملحفه رو بین دستام فشار دادم و نفسم رفت
تمام وجودم لرزید و بی حال روی تخت افتادم

_با ارضا شدنش پیشونیشو بوسیدم و از روش کنار رفتم

&:خ..خیلی خیلی بدی

_تنوع تو سکس خیلی مهمه عروسک

&:م..ما سکس نکردیم

_تو زیر من لرزیدی و ارضا شدی

&:من نه دردی حس میکنم و نه خیسی داخلم‌... پس انجامش ندادیم

_پس دلت میخواد انقدر زیرم باشی که از درد سوراخ کوچولوت نتونی بشینی
کام ددیو میخوای تو سوراخت... هوم؟

&:می..میخوام
منو بکن...
محکم...
همونجور که برام‌میگفتی
من زیرت درد بکشم
اما برات پسر خوبی باشم
فقط زیرت اشک بریزم
اما اعتراض نکنم
و تو انقدر داخلم ضربه بزنی تا هق هقمو بشنوی
و وقتی سوراخ تنگو کوچیکمو بازو گشاد کردی
داخلم کام بشی
من کامتو تا صبح داخلم نگه میدارم

_داری سختش میکنی
گفتنش برات راحته اما من واقعا روت عملیش میکنم پس.. مراقب حرفات باش عروسک کوچولو

&:همین الانم برات آمادم

_میدونم...
ولی سوراخت آماده نیست

&:ت..تو ...تو دیگه نمیخوای باهام سکس کامل داشته باشی؟
بخاطر .. اون شب ...من...

_چشمای اشکیش و لحن بغضدارش و حرفاش درباره اون شب لعنت شده
دندونام نا خودآگاه بهم چفت شد و فکشو بین انگشتام گرفتم

_دهنتو ببند
اگه یه کلمه دیگه حرف بزنی
تا صبح میکنمت
حتی بهت فرصت نفس کشیدنم نمیدم
تا وقتی زیرم از حال نری ولت نمیکنم
پس منو سگ نکن رو اعصابم راه نرو جیمین برای بار هزارم...
من اون آجوشی با ملاحظه و آروم ۳ سال پیشت نیستم
شنیدی چی گفتم؟
باتواااام؟

&:ش..شنیدم

_گوشی کنار تختو برداشتم و یوهانو گرفتم

+قربان

_یوهان بگو یکم خوراکیای شیرین و دسر برامون آماده کنن بیارش بالا

+چشم

_تلفنو قطع کردم و پرتش کردم روی میز که صدای بدی داد و جیمین تو جاش پرید

_چیه...
ازم میترسی؟

&:ن..نه

_پس چرا لکنت گرفتی

&:گریه.. کردم بخاطر..اونه

_صدای یوهانو از پشت در شنیدم
ملحفه رو روی تنش کشیدم و یوهانو صدا زدم
اومد داخل سینیو روی تخت کنار پای من گذاشت

+دیگه چیزی لازم ندارین؟

_نه ممنون
میتونی بری

با رفتنش دستمو بردم زیر ملحفه و انداختم دور کمر باریکش
کشیدمش سمت خودم و نشوندمش بین پاهام و کنار گوشش لب زدم

_از کدوم میخوای

&:با صدای گرفته و آرومش کنار گوشم
موهای بدنم سیخ شد

&:فرقی نداره

_بعد از اینکه یکم کیک شکلاتیو نسکافه خورد تو بغلم بیحال لم داد

_خوابت میاد؟

&:هوم...

_بخواب

&:دوست دارم

_عاشقتم بچه...

don't touch meHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin