&:پشت سرش پا تند کردم و پلههارو دوتا یکی پایین میرفتم که دوتا پلهی آخر پام پیچ خورد
فقط تونستم چشمامو ببندم و جیغ بکشم_حتی غرغروای زیر لبش هم باعث لبخندم میشد
تندو تند پشت سرم میومدو غر میزد که با صدای جیغش برگشتم سمتش که پرت شد تو بغلم
دستامو محکم دور کمرش پیچید و نگهش داشتم_حواست کجاست
اگه میوفتادی چی&:با صدای آرومش کنار گوشم خودمو عقب کشیدم و ازش جدا شدم
&:میوفتادمم به تو ربطی نداشت
برو کنار میخوام از این خراب شده برم_با این لباس حتی اجازه نمیدم درو باز کنی این یک و دومین مورد من اجازه نمیدم پاتو از این هتل بدونه من بیرون بذاری هرچی زودتر قبولش کنی به نفعته
&:تو فکر کردی کیی هان
مسخره بازیات...
منو بیهوش کردن
جت شخصی فرستادن
بپا گذاشتن
هلیکوپتر
کوفت زهرمار
تو مافیا و گنگستری چیزی بودی من خبر نداشتم؟_من الان صاحب معروفترین و مجللترین هتل کرهام
و خب طبیعیه که جت شخصی و هلیکوپتر داشته باشم
نگران نباش هر چیزی هستم جز مافیا و گنگستر&:داستان اون لندهور چیه
اسمش چی بود
یوهان
واسه چی ۳ سال دنبال من بوده_چون من گفتم
&:و تو با چه جرعت و اجازهای
_با همون جرعت و اجازهای که اونشب روی اون تخت کوفتی تو اون عمارت لعنتی بهم دادی
یادته یا به یادآوری نیاز داری؟
التماس میکردی منو مال خودت کن
میخواستی مال من بشی
مال من شدی
مال من بودن اینه
چیزی که خودت خواستیو قبول کن&:ما فقط سکس کردیم
کاری که تمام موجودات روی زمین هم انجامش میدن پس انقدر بزرگش نکن و کشش نده_متاسفم که مفهومش برای تو این بوده
ولی برای من سند مالکیتت بود که من انگشت زدم
تو ماله منی
و من تو این ۳ سال مطمعین شدم که هیچ کس به تنو بدنی که مال منه
دست درازی نکنه&:ت..تو واقعا روانی شدی
_بهت تبریک میگم شاهکار توعه
تبدیل روانشناس به یه روانی
دست آورد بزرگیه&:چی از جونم میخوای
_واضح نیست؟
خودتو وجودتو همه چیزتو&:ولی من دیگه اینو نمیخوام
نمیخوام با تو باشم_میدونی
تنها چیزی که اصلا برام مهم نیست همینه متاسفانه&: اما ت..تو انقدر خودخواه و بی رحم نبودی
_نبودم...
تو این آدمی که روبروته رو ساختی&:توعهههه عوضی زنو بچه داری
و با من مثل یه اسباب بازی داشتی بازی میکردی
و وقتی خسته شدی قرار بود مثل یه آشغال بندازیم دوررررر
چه توقعی داشتی هان_توقع داشتم یکم منطق داشتیو میومدی ازم توضیح میخواستی و با چندتا جملهی دستو پا شکستهای که شنیده بودی قضاوت نمیکردی و برای رابطهای که بینمون بود تنها تصمیم نمیگرفتی
&:توضیح میخواستم یه مشت دروغ و چرتو پرت تحویلم بدی و خرمممم کنی
حالمو بهم میزنی_ولی برعکس
تو درمان روح روان مریضمی
نمیخوام سرما بخوری
لطفا برو تو اتاق لباستو عوض کن&:قبل از اینکه بغضم بترکه سریع پلههارو برگشتم بالا رفتم تو اتاق و درو بهم کوبیدم و بالاخره بغضم ترکید
همونجا روی زمین نشستم و دستمو روی قلب دردناکم کشیدم
بازم داشت تند میزد
چقدر با موهای مشکی مردونه ترو جذاب تر شدی عشق من
چقدر دلم برای صدات
نگاهت چشمات
دستات
لمسات تنگ شده
من تو این سه سال حتی یه ثانیه هم از عاشقت بودن دست نکشیدم تمامِ من...
YOU ARE READING
don't touch me
Romance(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...