دیگه چی از این زندگی میخوام؟

329 51 0
                                    


&: میشه اول دوش بگیرم
تنم بوی بیمارستان گرفته

_میشه...
بیا کمکت کنم بریم بالا
میخوای بغلت کنم

&:نیازی نیست خودم میتونم

_مطمعینی که میتونی؟

&:من میتونم
ولی آجوشی شما مطمعینی که قصدت فقط کمک کردنه؟

_معلومه که میخوام کمکت کنم...

&:چرا فقط نمیگی دوست داری بغلم کنی هوم؟

_گفتی رشته تحصیلیت چی بود؟

&:معماری

_تو روانشناسی هم موفق میشدی

&:من فقط تورو دارم خوب میشناسم آجوشی

_هیچ وقت فکرشم‌نمیکردم...

&:اینکه یکی مثل من باشه تو زندگیت؟

_اینکه یه فرشته
زمانی که دیگه هیچ امیدی به پیدا کردن همراه زندگیم؛ نیمه گم شدم؛ عشقم یا هرچی که اسمشو میذارن نداشتم
اومد تو زندگیم
آشنایی تلخو عجیبی داشتیم اما
من ازت آرامش میگیرم
میدونم این احساساتم متقابله
و همین باعث میشه روزبه روز قوی تر بشه

&:اختلاف سنیمون اذیتت نمیکنه؟

_تنها چیزی که بهش توجه نکردم و نمیکنم همینه
ولی بنظر میاد برای تو باید مهم باشه
چون وقتی تو ۳۰ سالت میشه و تو اوج زیباییت و جوونیت هستی من ۵۰ سالم میشه و دیگه تقریبا پیرم

&:قسم میخورم که تا آخرین لحظه عمرمون
همینقدر عاشقت باشم و برات مشتاق باشم دقیقا مثل همین روزای اول

_و من دیگه چی باید از این زندگی بخوام؟

&:تا ابد عاشق و سلامت کنار هم موندنمون رو؟

_از حالا به بعد تمام شمع‌ تولدام رو با این آرزو فوت میکنم

&:من مریضم آجوشی
ضعف دارم ازت خواستم قبل غذا بهم کمک کنی حمام کنم تا تمیز برم سر میز غذا
اما تو داری دلبری میکنی و باعث میشی بیشتر دلم ضعف بره پس اگه پس افتادم مقصرش تویی

_هوم مطمعینی که فقط من دارم دلبری میکنم؟

&:میشه بغلم کنی ببریم‌حمام آجوشی

_با کمال میل

&:براید استایل بغلم گرفت و بردم داخل حمام اتاق خودم
منو گذاشت روی زمین و رفت سمت وان حمام
آبو باز کردو سردو گرمشو تنظیم کرد برگشت سمت من

_اوووم
آب اوکی شد تو خودت میتونی
حمام کنی یا باشم کنارت؟

&:میخوای بری؟

_تو میخوای بمونم؟

&:میخوام...

_پس نمیرم
بیا کمکت کنم لباساتو دربیاری

&:دستای بزرگ و داغش نفسای گرمش اخم ظریف بین ابروهاش اختلاف قدو سایز زیادمون
طوری که برای درآوردن لباسم بخاطر اختلاف قدیمون خم شده بود
موهای سیلور و خوش حالتش
عطر اعتیاد آورش
و درآخر عشق و شیفتگی من نسبت به این مرد

_لباس زیرت... تنت باشه؟

&:ن..نه
اینجوری نمیتونم که دوش بگیرم

_مطمعینی؟

&:هوم...

_دست بردم سمت کش باکسرش تمام سعی خودمو کردم طوری نگاه و لمسش نکنم که موذب بشه
میخوام کنار من حس امنیت و آرامش داشته باشه

&:تمام مدت من به صورتش و حرکاتش ذول زده بودم اما اون تمام سعیشو میکرد که با لمساش یا نگاهاش منو موذب نکنه
وقتی بیشتر میشناسمش و بیشتر بهش نزدیک میشم
شکر گذار میشم بابت اینکه عاشق همچین مردی شدم و حالا دارمش
درسته خیلی سخت و خیلی بد
اما به دستش آوردم و دارمش

_گذاشتمش داغ وان کمکش کردم موها و تنشو بشوره حوله رو از داخل کنسول روبروی وان برداشم و تنش کردم بردمش بیرون و یه دست لباس تمیز برداشتم و کمکش کردم بپوشه
موهاشو با سشوار خشک کردم و ازش فاصله گرفتم

&:ممنونم آجوشی
ببخشید اگه اذیت شدی

_نیازی به معذرت خواهی نیست اذیت نشدم
فقط منم خیس شدمو عرق کردم تو برو پایین داخل آشپزخونه شروع کن یکم غذا بخور منم یه دوش سریع بگیرم بیام

&:میرم آشپزخونه و منتظرت میمونم تا بیای
پس لطفا یکم سریعتر بیا خیلی گرسنمه

_تو ضعف داری جیمین نمیتونی منتظر بمونی تو شروع کن من زود میام

&:از گلوم پایین نمیره تنهایی
من میرم پایین توام دوش بگیر بیا

_باهم از اتاق زدیم بیرون از پله پایین رفتنشو تا آخرین لحظه نگاه کردم و با لبخند عجیبی که روی لبم بود پا تند کردم سمت اتاق خودم
بعد یه دوش سریع لباس تنم کردم و نم موهامو گرفتم رفتم سمت آشپزخونه

don't touch meDove le storie prendono vita. Scoprilo ora