اولین ملاقات!

649 83 0
                                    


&:کلافه دستمو روی چشمم کشیدم سرمو بلند کردم که کنار آسانسور تو صف دیدمش سریع رفتم و با فاصلا ازش ایستادم

در آسانسور باز شد و رفتیم داخل طبقه ۲۷ از آسانسور پیاده شد
سریع پشت سرش از آسانسور پیاده شدم
و دنبالش رفتم؛وارد واحد شد که سر درش زده بود
کلینیک روانشناسی آرامش
دکتر جئون جونگکوک

بعد از چند دیقه وارد کلینیک شدم و سمت میز بزرگ وسط سالن انتظار رفتم که پشتش یه دختر جوون نشسته بود

&:سلام خسته نباشید
من میخواستم وقت ملاقات با دکتر جئون رزرو کنم

*سلام لطفا این فرمو پرکنید

&:فرمو ازش گرفتم و سریع گذاشتمش رو میز و شروع کردم پر کردن
بعد از پنج دیقه بالاخره تموم شد
فرمو دادم دست دختره و یکم خم شدم طرفش

&:میگم آقای جئون چند سالشونه

*برای تجربه کاریشون میپرسین؟

&:بله بله...

*۳۸ سال نگران نباشید آقای دکتر بکی از بهترین‌های کره هستن از آمریکا مدرک گرفتن

&:متوجه شدم
چند روز در هفته هستن؟
بالاخره زندگی متاهلی و کار

*مجرد هستن و هر روز هفته تقریبا تو کلینیکن
برای دو ماه بعد نوبت گذاشتم براتون
ساعت ۴ اینجا باشین آقای پارک

&:ممنون لطف کردید
خدافظ

مجرد...
۳۸ ساله...
تحصیل کرده آمریکا
و کاری
هوووف دو ماه بعد
خیلی دیره لعنتی من تا دو ماه چیکار کنم
اصلا رفتم چی باید بگم
احتمالا باید بگم افسردم و از اینجور چرتو پرتا

کلاهمو رو سرم گذاشتم و رفتم‌سمت کتابخونه
حتما جینیونگ هیونگ منو میکشه

وقتی ۱۵ سالم بود با جینیونگ هیونگ تو مدرسه آشنا شدم
باهم تصمیم گرفتیم کار خودمومو داشته باشیم
و زیر دست کسی نباشیم
ولی بیشتر زحمتش برای هیونگیه
و تقریبا همه کارارو اون هندل میکنه
اگ هیونگم نبود من تو کره چیکار میکردم نمیدونم
موتورمو گذاشتم ورودی کتابخونه و آروم درو باز کردم
درگیر جابجایی کتابای جدید بود
گندت بزنن جیمین باز یادت رفت
قرار بود من بیامو جابجاشون کنم

&:یاااااا هیونگ چرا انقدر سخت کار میکنی
گفتم که کتابای جدید که اومد خودم میام و جابجاشون میکنم

+تو غلط میکنی تو سه روزه حتی نیومدی ببینی من زندم یا مردم بعد میخوای کارای کتابخونه رو انجام بدی

&:هیونگ قسم میخورم درگیر بودم کار داشتم

+تو کلاب مست کردن کار جدیدته؟

&:ن..نه هیونگ من دیشب فقط یکم خوردم میدونستم کیهیون بهت خبر میده
اون لعنتیه خبرچین

+جیمین کارای تو ربطی به من نداره اما مراقب خودت باش تو فقط ۱۸ سالته نمیخوام آسیب ببینی

&:هیونگ لطفااا اینجوری نباش باهام
میدونم؛قسم میخورم فقط دلم گرفته بود گفتم برم
حالو هوام عوض بشه همین

+اون جعبه هارو بردار بیار باز کن کتابارو دربار دسته بندی کن

&:چشمممم همین الان


_کلافه از سردرد مزخرفم که از صبح خوب نشد هیچ بدترم شده سرمو گذاشتم‌روی میز که سئون درو زد و اومد داخل

*آقای دکتر مراجعه کننده‌هاتون برای امروز تمومه
من کارای فردا رو انجام دادم میتونم برم؟

_ممنون سئون خسته نباشی
میتونی بری فردا یکم زودتر میام‌کلینیک

*چشم حتما خدافظ

_کیفمو برداشتم و بعد از چک کردن مطب سوار آسانسور شدم

آقای جانگ ماشینو از پارکینگ بیرون آورد و ریموتو سمتم گرفت

_ممنون آقای جانگ خسته نباشید

#خواهش میکنم آقای جئون بسلامت برید

_سوار ماشین شدم‌و رفتم سمت خونه

don't touch meOnde histórias criam vida. Descubra agora