_شات ویسکیمو سر کشیدم و کتمو از پشت صندلیم برداشتم از کنار دختری که تمام مدت بدنشو برام به نمایش گذاشته بود رد شدم و از بار زدم بیرون
سوار تاکسی شدم و آدرس خونه رو دادم و چشمامو بستم سردردم افتضاح بودو حتی چشمامم نمیتونستم باز نگه دارم
&:حتی پلکم نمیتونستم بزنم اون استایلش چشمای درشتش رنگ موهاش قدبلندو هیکل درشتش
دستاش و...
و اون دختر هرزه که تمام مدت براش عشوه میومد
من دقیقا نمیدونم چند دیقه بهشون خیره بودم تا اینکه از جاش بلند شد و کتشو برداشت از بار رفت بیرون
با یه نیشخند به دختره تنه زدمو
سریع با یکم فاصله ازش حرکت کردم
بلافاصله بعد اون سوار تاکسی عقبی شدم و ازش خواستم دنبال مردی بره که فقط چند دیقست دیدمش
دارم چیکار میکنم!داری چیکار میکنی جیمین؟_با صدای راننده چشمامو باز کردم اطرافو نگاه کردم
رسیده بودم پول تاکسیو حساب کردم و پیاد شدم
تا در خونه رو باز کردم مینجی اومد سمتم و کتمو گرفت
خودمو رو کاناپه انداختم و چشمامو بستم&:با دقت به خونش نگاه کردم
یه خونه ویلایی لوکس تو منطقه لاکچری سئول
به راننده آدرس خونه رو دادم و به ماه خیره شدمو چشمامو بستم
حتی یه لحظه همچهرش از جلوی چشمم کنار نمیرفت_با سردرد افتضاحی از خواب بیدار شدم مینجی با سوپ خماری بالای سرم بود
_مرسی مینجی*چیز دیگه ای لازم ندارین آقا؟
_نه ممنون میتونی بری
لازمم نیست صبحانه آماده کنی*چشم
_بعد از خوردن سوپم رفتم بالا و یه دوش سرسری گرفتم دیرم شده بود
سریع لباس پوشیدم و کیفمو برداشتم رفتم پایین_جاعه لطفا سریعتر ماشینو بیار خیلی دیر شده
#سلام صبح بخیر
چشم الان میارم_ریموت ماشینو از جاعه گرفتم و با سرعت به سمت کلینیک حرکت کردم
&:لقممو تو دهنم چپوندم و کلید موتور و گوشیمو برداشتم و سریع سوار آسانسور شدم
کلاهمو رو سرم گذاشتمو با سرعت به سمت اون خونه ویلایی حرکت کردمبعد از تقریبا یک ساعت منتظر شدن بالاخره رضایت دادو درای خونه باز شد و یه بنز کرمی زرشکی میباخ لوکس از خونه زد بیرون
با فاصله ازش حرکت کردم
بعد از بیست دیقه جلوی یه برج تو خیابون گانگنام سئول نگهداشت ریموت ماشینو به نگهبان دادو سریع وارد لابی شدموتورمو کنار خیابون گذاشتمو با دو رفتم سمت برج وارد لابی شدم هرچی اطرافو نگاه کردم نبود
کلافه دستمو لای موهام بردم و کشیدم
ВЫ ЧИТАЕТЕ
don't touch me
Любовные романы(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...