لذت توجه!

344 45 0
                                    

&:جوری روی بدنم آروم دست میکشید
که انگار یه شی شکستنیم و اگه محکم دست بکشه
ممکنه بشکنم
زمزمه‌های قشنگش کنار گوشم
نوازشش
بوسه‌هاش
من حتی درد شدیدمو فراموش کردم
تو خلسه و لذت مطلق بودم
لذت توجهش
نمیخواستم متوجه اشکای شوقم بشه اما
اون خیلی تیز تر از این حرفا بود

_گریه چرا عروسک خوشگلم؟
دردت خیلی زیاده؟

&:ن..نه بخاطر اون نیست...

_پس چی ؟
تو از این به بعد فقط موقع سکس زیر من
از لذت زیاد حق اشک ریختن داری

&:خوشحالم... خیلی

_من امروز تازه متولد شدم
نمیتونم حسمو با کلمات توضیح بدم

&:با این حرفات...
عاشقترم میکنی

_پس بیشتر از این حرفا میزنم
تا هر روز بیشتر عاشقم بشی

&:من تا لحظه‌ی مرگم هر روز و هر ساعت بیشتر عاشفت میشم

_حق نداری از مرگ حرف بزنی

&:چشم

_پسر حرف گوش کنم

گونشو بوسیدم و از وان خارج شدم
حولمو پوشیدم و حوله‌ی جیمینا تنش کردم
بغلش گرفتم و بردمش بیرون
روی تخت گذاشتمش و گوشیمو برداشتم که دستمو گرفت

&:چیکار میکنی

_زنگ میزنم به تمین یکیو بفرسته بیاد چکت کنه

&:دیوونه شدی
من خجالت میکشم
لطفا...
نیازی نیست من خوبم
فقط یه مسکن میخوام

_رنگو روت پریده باید سرم بزنی
قرص مسکن جواب نمیده
در ضمن چیزی برای خجالت نیست

&:لطفاااا زنگ نزن
بهم مسکن بده
یه چیزی میخورم اگه اوکی نشدم
میریم بیمارستان
باشه؟

_نه

&:با صدای جدیش نگاهمو ازش گرفتم و سرمو انداختم پایین و با انگشتام بازی کردم

_زنگ زدم به تمین گفت یک ساعت دیگه یه پرستار میفرسته عمارت
زنگ زدم به مینجی یه چیزایی برای خوردن بیاره بالا
گوشیمو گذاشتم روی پا تختی رفتم سمت اتاق لباس و یه بلیز شلوار تنم کردم
یه تیشرت تقریبا زخیم و بلند برداشتم
تیشرتو انداختم روی تخت که از جا پرید

&:تو فکر بودم که یه تیشرت روی تخت کنار انداخت
یکم تو جام پریدم
اومد کنارم نشست حولمو آروم از روی سر شونه هام کنار زد
ترقوه و سرشونه‌هامو آروم میبوسید و دستاشو روی بازوهام میکشید
سرشو عقب کشید و تیشرتو تنم کرد و حوله رو از دورم برداشت گذاشت روی پا تختی
ملحفه رو روی پاهام کشید و موهامو از روی پیشونیم کنار زد
در اتاق چندتا تقه خورد و صدای مینجی بلند شد که اجازه میخواست بیاد داخل

_بیا تو

*کجا بذارمشون

_بزار روی میز کنسول

*چشم
امری با من ندارین؟

_نه ممنون
میتونی بری

&:با رفتن مینجی رفت سینیو آورد گذاشت کنار من روی تخت

_دلت میخواد اول از کدوم امتحان کنی

&:از هیچ کدوم
اشتها ندارم

_پس خودم انتخاب میکنم
یه تیکه از اون تستی که روش کره بادوم‌زمینی زده بود و روش موز چیده بود برداشتم و جلوی لباش گرفتم

_دهنتو باز کن

&:به اجبار دهنمو باز کردم و اون تستو خوردم
چند تیکه میوه و شکلاتم خوردم
بالاخره رضایت داد و سینیو کنار گذاشت
بغل دستم دراز کشید و منو کشید بغلش سرمو گذاشتم روی سینش دستشو دورم پیچید و آروم شروع کرد ماساژ دادن کمرم
لباش روی پیشونیم بود بوسه‌های سطحیو ریز میزد
انقدر این کارو تکرار کرد که نفهمیدم کی چشمام گرم شدو خوابم برد

don't touch meTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang