دیگه تنهات نمیذارم*

346 57 4
                                    

_بعد از نیم ساعت تمین اومد بیرون

×نگران نباش حالش خوبه سرما خورده تبو لرزش بخاطر اونه
از حال رفتن و بی حالیشم برای افت فشار شدیدش بوده احتمالا از صبح چیزی نخورده
سرماهم خورده و تب لرز بدترش کرده
الان بهش مسکن زدن خوابه
بیدار بشه مرخصه مشکلی نداره
فشارشم تنظیم کردیم
داروهاشو گفتم پرستارا آماده کنن تو کیسه روی میز کنار تختشه رفتنی یادت باشه ببریش به موقع مصرف کنه تا زودتر خوب بشه

_ممنون مرسی که هستی

×خیله خب چندش نشو بیا برو تو ببینش
خودت خوبی؟رنگت پریده

_خوبم خوبم فقط خیلی ترسیدم تمین

×کاملا مشخصه چقدر ترسیدی
برو داخل ببینش آرومتر میشی

_رفتم داخل اتاق
بدن کوچولو و ظریفش روی تخت بیمارستان...
یادآور روزیه که به خودش آسیب زد
صورت سفیدو خوشگلش از همیشه سفیدتر و رونگو رو پریده تر بود
روی صندلی کنار تختش نشستم و با دستم آروم تبشو چک کردم
تبش کاملا قطع شده بود
تنفسش منظم بود
انقدر سرم درد میکرد که نفهمیدم کی سرمو گذاشتم کنار دستش روی تخت و خوابم برد

&:با حس سوزش روی پوست دستم سعی کردم چشمامو باز کنم
نور چشمامو اذیت میکردو تار میدیدم چندباری پلک زدم تا تصویر واضح شد
بیمارستانم!
و جونگکوک سرش کنار دستمه و خوابه
کم‌کم اتفاقایی که افتاد تو مغزم مثل یه فیلم پلی شد نفس لرزونم بیرون دادم و سعی کردم خودمو بکشم بالاتر و بشینم

_با تکون تخت سریع بلند شدم
جیمین بیدار شده بود و نشسته بود
سرش پایین بود با انگشتاش بازی میکرد
سوزن سرم تموم شدشو از دستش در آوردم و جاشو چسب زدم

_جیمینا خوبی؟

&:خوبم...
متاسفم ترسوندمتون

_خیلی ترسوندیم
حس میکنم یه جون ازم کم شد
چرا مراقب خودت نیستی

&:آجوشی

_جانم

&:حتی اگه خیلی بد دعوا کردیم
حتی اگه بهت گفتم‌نمیخوامت
هر چی هم که شد تنهام نذار
قول بده آجوشی
من دیگه بلد نیستم بدونه تو زندگی کنم
بهت عادت کردم

_قسم میخورم دیگه از کنارم جدات نکنم
دیگه حق نداری خونه خودت بمونی
به هوان گفتم وسایلتو جمع کنه ببره عمارت
از این به بعد اونجا میمونی

&:هرجا که آجوشی باشه اونجا میمونم

_حالت خوبه؟

&:خوبم...
میشه بریم لطفا

_میشه..
بذار کمک کنم لباساتو بپوشی تا بریم

&:لباسامو تنم کرد بعد از برداشتن کیسه داروهام
از بیمارستان بیرون زدیم

جاعه ماشینو برد داخل و پیاده شد سریع در سمت منو باز کرد
پیاده شدم و در جیمینو باز کردم کمکش کردم بردمش داخل

_وسایلتو بردن همون اتاقی که قبلا میموندی
غذا آمادست اول دستاتو بشوریم غذا و داروهاتو بخور بعد میبرمت اتاقت دوش بگیری و استراحت کنی

don't touch meDonde viven las historias. Descúbrelo ahora