&:بالاخره شب لعنت شده تموم شد
بهم قرص مسکن دادن دردم کمتره و دکتر گفت
میتونم مرخص بشم جونگکوک رفت کارای ترخیصمو انجام بده_جیمین این لباسارو برات گرفتم اینارو بپوش
لباسای دیشبت پر خون بودن&:ممنون
_من بیرونم لباساتو پوشیدی بیا
اووم کمک نمیخوای؟&:ن..نه نه خودم میتونم بپوشم مشکلی نیست
_پس من منتظرتم عجله نکن مراقب دستت باش
رفتم بیرون و در اتاقو بستم
رو صندلی راهرو نشستم تا جیمین بیاد&:با بدبختی لباسمو یه دستی پوشیدم و با سرگیجه مرخرفم درو باز کردم رفتم بیرون
_با صدای در سرمو از تو گوشی کشیدم بیرون
لباسارو پوشیده بود خیلیم بهش میومد اما روی پیشونیش پر عرق بودو رونگو رو پریده با لبای خشک معلوم بود ضعف داره و سخت لباسارو پوشیده_حالت خوبه جیمین؟سرگیجه داری
&:ح..حالم خوبه فقط سرگیجه.. و ضعف دارم بیحالم
_تمین گفت طبیعیه بخاطر خونیه که از دست دادی
باید داروهاتو مصرف کنی و استراحت کنی&:ممنون بابت همهچیز
_خواهش میکنم
دستتو بده کمکت کنم تا ماشین
با سرگیجه ممکنه بخوری زمین&:دست لرزونو عرق کردمو گرفت و کمکم کرد تا ماشین بتونم راه برم
سوار ماشین لوکسش شدیم بدونه اینکه از من آدرس بخواد راه افتادماشین کوک...
&:اوم ببخشید شما آدرس خونه منو دارین؟
_نه ندارم
&:پ..پس کجا میریم
_خونه من
&:چرا؟
_چون طبق چیزی که من میدونم تو تنها زندگی میکنی خانوادهای اینجا نداری
و تنها دوستت کسبو کارتونو اداره میکنه و احتمالا حتی وقت سر خاروندنم نداره&:م..من میتونم خودم از خودم مراقبت کنی
_واضحه که نمیتونی
تو انقدر ضعف داری که حتی نمیتونی راه بری&:لطفا.. من میخوام برم خونم
_متاسفم اما من نمیتونم همچین ریسکی کنم جیمین
نگران نباش تو خونه من کسی نیست و چیزی برای نگرانی نیست
تو در امانی؛به من اعتماد نداری؟&:ن..نه مسئله اعتماد نیست من ..من موذبم
_چیزی برای موذب بودن نیست
تو خونه منمو مینجی که تو کارای خونه کمکم میکنه زنه خیلی مهربونیه
جاعه هم دستارمه کارامو انجام میده
تا خواست حرفی بزنه
دستمو آوروم بالا_حرفی دیگه نمیمونه
لطفا...
نگرانتم چند روزی مهمون من باش
قول میدم بهت بد نگذره&:دهنمو بستم
مگه همینو نمیخواستی جیمین
پس خفهشو و مثل یه پسر خوب بشینعمارت جئون...
&:با رسیدن به خونهای که تقریبا آدرشو حفظ بودم
دراش باز شدو ماشین رفت داخل
پسر جوون و کت شلواری سریع اومد سمت کوک تعظیم کوتاهی کردو درو براش باز کرد×خوش اومدین
_ممنون جاعه به جیمین کمک کن بیاد داخل
&:با کمک اون مرد از ماشین پیاده شدم و وارد عمارت شدیم
توی خونه محشر بود یه تم کلاسیک و روشننمای داخلی عمارت...
*خوش اومدین آقا
سلام خوش اومدین&:م..منون
_مینجی ما خیلی گشنهایم
+غذا آمادست الان میزو میچینم
DU LIEST GERADE
don't touch me
Romantik(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...