هرزه؟

369 63 3
                                    

_سریع از کمد یه کت پشمی برداشتم و رفتم پایین تنش کردم

&:من گوشیم کجاست
خانوادم نگران میشن

_گوشیشو از کشوی کنسول برداشتم و دادم دستش
_بریم؟

&:بریم...
از آسانسور پیاده شدیم و لابی هتلو دیدم
تو یه کلمه فوق‌العاده بود
راننده ماشینو آورد و ریموتشو داد
ماشینشم حتی عوض کرده بود
یه فراری شاسی نوک مدادی بود

_سوار ماشین شدیم
کمربندشو بستم

&:حتی ماشینتم عوض کردی

_اونو گذاشتم تو حیاط عمارت

&:اینم قشنگه

_هوم

&:کجا میریم؟

_جایی که تو این ۳ سال به من آرامش میداد

&:بعد از تقریبا نیم ساعت رسیدیم کنار رود هان
یه نیمکت و میز بود و ویوی قشنگی داشت

_روی نیمکت نشستیم
هر دومون ساکت بودیم
که گوشیش زنگ خورد

&:گوشیمو جواب دادم
که از دستم کشید و زد روی اسپیکر

"جیمین

&:با اشارش مجبور شدم جواب بدم

&:ب..بله

"چرا امروز تو جلسه نبودی
نگرانت شدم

&:خ..خوبم

"جیمینا کی میخوای جواب منو بدی؟

&:م..من

"جیمین من بعد از اون شبی که باهم گذروندیم
من عاشقت شدم

&:ه..هیوجین ا..اون شب یه اش..شتباه بود من م..مست بودم

"نبود
اون شب برای من عالی بود
من نمیتونم فراموشش کنم

_ولی من کاری میکنم فراموش کنی جوجه

&:ک..کوک لطفا

_تو دهنتو ببند

_هیوجین‌شی
تو گور خودتو شرکتتو کندی که جوجه مهندس

"تو کیی
جیمین حالت خوبه

_گوهخوریش به تو نیومده

گوشیو قطع کردم و کوبیدمش روی زمین تیکه تیکه شد

_هیشششش جیغ نمیزنی برو سوار ماشین شو

&:ب..بذار توضیح بدم

_اگه میخوای سالم بمونی
دهنتو ببند

&:از دستم گرفت و تقریبا پرتم کرد تو ماشین در ماشینو جوری بهم کوبید که فکر کردم کنده شد

_فقط اون جملش تو ذهنم پشت سر هم پلی میشد
اون شب برای من عالی بود

_لعنتتتتت بهت هرزه لعنتتتتت بهت

don't touch meDonde viven las historias. Descúbrelo ahora