&:آروم راه میرفتم و فقط تمام سعیمو میکردم حواسم باشه تا زمین نخورم
جونگکوک دستمو محکم گرفته بودو مراقبم بود
بالاخره رسیدیم
از پشت بهم چسبید و دم گوشم زمزمه کرد_حالا باز کن چشمای قشنگتو
&:صدای تپشای قلبم تو گوشم اکو میشد
آروم چشمامو باز کردم...
هتل کلبهای بود
کلبههای نقلی با فاصله از هم تو جنگل
کلبهی ما روبروی برکه بود
خیلی رومانتیک بود من فقط محو نگاه کردن بودم_چطوره؟
&:م..من نمیدونم چی باید بگم...
اینجا... اینجا محشره... فوقالعادست_بیا بریم داخلو ببینیم
&:سرمو تکون دادم و دستشو گرفتم
از ورودی کلبه روی زمین
پر از گلبرگهای رز سفید بود
و شمعهای سفید
قطره اشکایی که بی اختیار رو صورتم میریختو دست کشیدم
جونگکوک وسط سالن ایستاد
دستامو گرفت و تو چشمام خیره شد_جیمینا...
نمیدونم درسته یا غلط
هنوز نفهمیدم عشقه یا دوست داشتن
اما یه چیزیو خوب فهمیدم
اونم اینه
من میخوام کنارم داشته باشمت
تو... ظریف ترین
زیباترین
خاص ترین
و مهربون ترینی
متاسفم اما من هر کاری کردم
نتونستم جلوی خودمو بگیرم
و مانع این حس بشم
اما میخوام اینو بدونی
من همیشه کنارتم
تو سختی هات
تو مشکلاتت
تو خوشیهات
میخوام قشنگترین و خاص ترین خاطرههارو باهات بسازم
میخوامباهات عاشقی کنم
میخوامچیزی که تا این سن تجربش نکردم
با تو تجربش کنم
من اینو میخوام
حالا میخوام از تو بپرسم
جیمینا...
تواماینارو با من میخوای؟&:م..من..میخوام بهت اعتماد کنم
میخوام باتو تجربشون کنم
میخوام کنارت باشم
اما میخوام یه چیزیو از همین امروز تو مغزت حک کنی...
اگه قلبمو بشکنی...
دیگه منو نمیبینی آجوشی_من چجوری عروسک کوچولومو بشکنم؟هوم؟
من دلم نمیاد یه تار مو ازت کم بشه یه قطره اشک از چشمات بریزه
بهمبگو چجوری بتونم دلتو بشکنم ماهم؟&:آدما میتونن عوض بشن آجوشی
کاش شبیه حرفای امروزت بمونی_من عوض میشم ماهکوچولو
بهتر؛عاشقتر؛مهربونتر؛وابستهتر
جونم به جونت بند میشه
یک لحظه از خودمدورت نمیکنم
همیشه کنارم میمونی؛نفس به نفسم
من اونقدر عوض میشم که حتی قابل مقایسه با حرفا و رفتارای امروزم نباشم
آجوشی قول میده بهت...&:تو یه روانشناسه موفقی
خیلی خوبم بلدی با کلمات دلبری کنی
و روحو روانمو به بازی بگیری_دلتو بردم؟
&:تماممو بردی...
_تو از من بیشتر بلدی
ماه کوچولومو نباید دست کم بگیرم&:چرا ماه؟
وچرا کوچولو؟_ماه...چون صورتت مثل قرص ماهه
زیبا
ظریف
خاص
دلربا
فریبنده...
کوچولوام... خب واضحه چون تو کوچولویی
بازمبگم؟&:من کوچولو نیستم...
_از بین اون همه تعریف و تشبیه
فقط کوچولوشو شنیدی؟&:نخیر همرو شنیدم
واسه همونه الان ضربان قلبم رو هزاره_دستشو گرفتم کشیدمش تو بغلم
زیر گوششو بوسیدمو زمزمه کردم_هیشش به قلبت بگو آروم باشه ماه کوچولو
بهش بگو عادت کنه از این به بعد خیلی بهتراشو
قراره بشنوه و حس کنه&:خ..خودت بهش بگو آجوشی
چون من قلبمو دادم بهت
مراقبش باش آجوشی
نذار بشکنه
نشکنش
باشه؟_میدونی وقتی بهم میگی آجوشی
با اون صدای لرزونت
با اون لکنتت
چه بلایی سر قلبم میاری؟
قلب تو
تو جود منه
چجوری بشکنمش
مراقبشم
هیچ کس حق نداره ماه کوچولومو بشکنه
نمیگذرم اش حتی اگه خودم باشم
قسم میخورم&:آ..آجوشی
_جان...جاندلم
&:میخوام گریه کنم...
_چرا؟چیزیته؟جاییت درد گرفت؟بخیههای دستت چیزی شد؟
&:نه خوبم
من فقط...
من خیلی خوشحالم_وقتی خوشحالی فقط بخند
بهت گفته بودم خندههات خیلی قشنگن؟&:نه نگفتین
_پس بزار بهت بگم خندههات چه حسی دارن
مثل آب رو آتیشه
هر وقت عصبانی شدم یا عصبانیم کردی
فقط برام بخند
امکان نداره آروم نشم
من با خندههات میرم تو خلصه
یه خلصهی شیرین
خیلی شیرین..&:آ..آجوشی بسه
واقعا میگم
برای امروز کافیه
قلبم خیلی تند میزنه
بریم بقیه جاهای کلبه رو ببینیم؟_چشم...
هرچی ماه کوچولو بخواد
YOU ARE READING
don't touch me
Romance(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...