_با سردرد افتضاحی چشمامو باز کردم
روی تخت به پهلو برگشتم که جیمینو دیدم
رنگو روش پریده بود و روی پیشونیش قطرههای عرق بود
روی تخت نیم خیز شدمو دستمو روی پیشونیش کشیدم
داشت تو تب میسوخت_ج..جیمین
جیمین صدامو میشنوی؟&:س..سردمه
_چیزیت نیست
ن..نترس خب
الان به دکتر زنگ میزنمصدای نالههای ضعیفش دیوونم میکرد
سریع از روی تخت بلند شدم
یه بلیز شلوار تنم کردم و سریع شمارهی تمینو گرفتم_تمین
بیا لطفا
داره میسوزه
خیلی داغه×چیشده کوک
_جیمین
تب کرده×باشه آروم باش
لباسای تنشو کم کن
روشو با یه ملحفه نازک بپوشون
من نیم ساعت دیگه اونجام_باشه سریعتر بیا لطفا
×دارم میام
_برگشتم روی تخت و ملحفه رو برداشتم تا لباساشو دربیارم
اما...
بدنش پر از کبودی بود
و هیچی تنش نبود
خون خشک شدهی بین پاهاش
من...
من دیشب چیکار کردم_ن..نه نه من این بلارو سرت نیاوردم
دستمو روی کبودیاش کشیدم
یعنی...من این کارو باهاش کردم؟
من این بلا رو سر دلیل زنده بودنم آوردم؟
نه نه هنوز اونقدرام روانی نشدم
نکردم...×یوهان درو برام باز کرد
سریع از پلهها بالا رفتم و در اتاقو باز کردم×کوک حالت خوبه؟
_تمین..
م..من
من بهش تجاوز کردم؟
من یعنی ... واقعا این کارو کردم؟×چی؟
_نذار... چیزیش بشه التماست میکنم نذار تمین لطفااااا
×خیله خب آروم باش
عقب گرد کردم و یوهانو صداش زدم تا کوکو از اتاق ببره بیرون+با اشارهی دکترکیم از زیر دستاش گرفتم تا بلندش کنم که سریع دستمو پس زد
_و..ولم کن من جایی نمیرم
×کوک برو پایین
یه آب به سرو صورتت بزن
اونجا منتظر بمون_نه نه نه
امکان نداره برم
همینجام
چرا خشکت زدههههه میگم حالش بده×تا تو نری نمیتونم بهش دست بزنم
با گریه زاریت چیزی درست نمیشه_تمیییین
×برو بیرون کوککک
+با کمک من از روی زمین بلند شد و به زور قدم برمیداشت
بردمش طبقه پایین و روی کاناپه دراز کشید×سریع رفتم سمت تخت روشو باز کردم که خشکم زد
کبودیای روی بدنش
خون پشتش
پس واقعا...
باورم نمیشه
برای تبش سریع دوتا آمپول بهش تزریق کردم
خون پشتشو تمیز کردم و ضد عفونی کردم
صدای نالههای ضعیفشو میشنیدم
چه غلطی کردی کوک...
پارگی داشت اما نیازی به بخیه نبود
پماد زدم و روش گاز استریل گذاشتم
روی کبودیاشو پماد زدم
یه تیشرت از کمد برداشتم و تنش کردم
فشارش خیلی پایین بود
سرم براش وصل کردم
کمکم داشت تبش پایین میومد
دستمالو خیس کردم و روی لباس خشک شدش کشیدم
بعد از یک ساعت تبش تقریبا قطع شده بود
سرم تموم شدشو از دستش درآوردم
و جاشو چسب زدم
روشو مرتب کردم و وسایلمو برداشتم
و رفتم طبقه پایین
روی میز روبروی کاناپه نشستم و با انگشتم اشکاشو پاک کردم_با حس دستی روی گونم سریع تو جام نشستم
_ت..تمین حالش خوبه مگه نه
×خوبه...
اما تو چیکار کردی کوک
وقتی چشماشو باز کرد چی قراره بهش بگی؟_م..من منه عوضیییی مست بودم
من حتی یادم نمیاد چیکار کردم×صداتو بیار پایین
تبش از فشار عصبیو استرس بود
کوک تو ۳ سال تو عشق این بچه سوختی
تمام زندگیت این بچه بود
روزو شب نداشتی
همین مستی و اون مشروب کوفتیم بخاطر اون بود
الان که کنارته چرا این کارارو میکنی
اینجوری خودتونو زجر نده
تو به اون درد میدی اما خودت بیشتر درد میکشی_ت..تمین... اون... اون با یکی دیگه...
×با یکی دیگه چی
_با یکی دیگه... خوابیده
تو مستی...×تو مستی...
توام دیشب تو مستی بهش تجاوز کردی_نمیتونمممم مغزم قبولش نمیکنه
×اون مست بوده
که حتی اگه مستم نبود حق داشت
چون با تو رابطهای نداشت
پس آزاد بوده هر کاری میخواسته بکنه
تو قبل از جیمین با هزار نفر بودی_اینا با هم یکی نیست
اولینش من بودم
نباید همچین چیزی میشد
نباید... نباید×با این نبایدهای مزخرف تو مغزت هم خودتو نابود میکنی هم اونو
به خودت بیا
بچه نیستی
من اگه جای اون بودم وقتی چشمامو باز کردم
یه ثانیه اینجا نمیموندم
اما میدونم اونم عاشقه و بازم میبخشتت
دیگه حق نداری اینجوری زجرش بدی اگه یبار دیگه تو همچین حالی ببینمش نمیذارم یه لحظه کنارت بمونه پس حواستو جمع کن
از روی میز بلند شدم و رفتم_با رفتن تمین بغض کوفتی گلومو قورت دادم و از پله ها بالا رفتم
در اتاقو آروم باز کردم
خواب بود
کنارش روی تخت نشستم
من باهات چیکار کردم درد شیرینم؟
من.. من خیلی عاشقتم
یه عاشق مریض...

ESTÁS LEYENDO
don't touch me
Romance(*لمسم نکن*) (رمنس-انگست-اسمات) &:خاص بود خیلی خاص م..من تو نگاه اول عاشقش شدم من اول عاشق شدم پس مقصر خودمم؟ برای به دست آوردنش دست به هرکاری زدم هرکاری..! وقتی حقیقتو بفهمه ترکم میکنه؟ اما من فقط عاشقت شدم جونگکوکا باید به دستت میاوردم متاسفم عشق...