۱. رخداد غیرمترقبه~

368 48 20
                                    

جملگی دنیا رو از دریچه ای می بینیم تحت عنوان وهم. این کلمه دقیقا جهان بینی ما رو تعریف می کنه. ما چیزی رو می بینیم که دوست داریم، چیزی رو درک می کنیم که ذهنمون براش آموزش دیده و مغزمون به اون شکل رام شده. آدم های مختلف به دلیل ذهن های آغشته به توهم های متفاوته که معنی پیدا می کنند. فانتوم یعنی خیال، توهم، منظر.

چپتر یک؛ رخداد غیر مترقبه
اقدام به قتل، اون هم قتل اشراف زاده ای بسیار ثروتمند در امرالد بین خاص و عام پیچیده. چنان همه با آب و تاب درباره ش صحبت می کنند که شکی در مهم بودن این رویداد وجود نداره.

در قلب سرزمین پادشاهی، شهری که هر اشراف زاده ای حداقل یکی از تعطیلاتش رو درش سپری می کنه، بنایی عظیم باقدمتی تاریخی همچون موزه ای سرشار از قصه و حکایت، جا خوش کرده. تک زمرد سبزی که میون سرسبزی جنگل بیش از هر پدیده ای می درخشه، امرالد، هتلی که تو هر زمینه ای رقبای سرسختی رو به خاک می نشونه.

اشراف زاده های شیکپوش که هر کدوم به خودی خود در مجلس می درخشند، با لیوان نوشیدنی ای در دست، خوش و بش می کنند؛ از اهداف مالی شون صحبت می کنند و قول شراکت جدیدی رد و بدل میشه. همه چیز عالی به نظر می رسه، نوای دل انگیز پیانو و همراهی ش با ملودی آرامشبخش ویولن هر کسی رو به لذت از موسیقی وا داشته.
مجسمه هایی ساخته دست بهترین تراشکاران یونانی، کوزه های بی نظیر ساخت شرق و فرشینه هایی ارزشمند نگاه ها رو حتی برای لحظه ای، معطوف خود می کنند.

-مهمانی بسیار خوبی ترتیب دادید، اینطور نیست سِر یونهو؟!
یونهو صحبتش رو با مهمان مقابلش تموم می کنه و باوقار جهت صدا یعنی پشت سرش رو نظاره می کنه. لبخندی می زنه و از مارکی (یه درجه از اشراف زاده ها) بابت حضورش در هتل و حضور در مهمانی تشکر می کنه.

موسیقی چنان است که دل ها رو گرم می کنه و ذره ای تداخل در تمرکز افراد ایجاد نمی کنه. همه چیز با وسواس چیده شده.
از وقتی یونهو به عنوان وارث امرالد، امورش رو به دست گرفته کارهایی بعید از خیال اشراف زاده ها انجام داده که اول تعجب و بعد تحسینشون رو برانگیخته.
به یکی از خدمتکاران با بشکن اشاره می کنه. وقتی خدمتکار با احترام خودش رو به دوک یونهو نزدیک می کنه سراغ سان رو ازش میگیره.
سان از کارکنان به شدت مورد اعتماد یونهوئه. طوری اعتماد دوک رو داره که تقریبا به تمام قسمت های امرالد و تمام امورش تسلط کافی داره.
خدمتکار اظهار بی اطلاعی می کنه و برای گشتن به دنبالش میره.

یونهو کلافه سرش رو در سالن می گردونه تا همه مهمان ها رو از نظر بگذرونه. در امرالد سالانه مراسم های زیادی به میزبانی اشراف زاده ها به پا میشه و یونهو به اینجور تشریفات کاملا عادت داره. تهیه انواع نوشیدنی ها و دسرها جزو کارهایی شدن که می تونه از روی غریزه انجام بده. همین باعث شده تقریبا اکثر افراد مهم پادشاهی رو بشناسه و با اکثر اونها رابطه به ظاهر دوستانه ای داشته باشه.
معمولا خیلی کم پیش میاد سان کنارش نباشه. سان کسیه که مثل ضامن بمبش می مونه، خشمش و صراحت کلامش رو کنترل می کنه و بهش یاد میده چطور باید با ثروتمندان معاشرت کنه. سان خیلی بهتر از مادر یونهو این امورات رو بهش یاد داده.

PHANTOMWhere stories live. Discover now