با حس کردن بالا پایین رفتن تختش به زور چشماش رو از هم باز کرد و پدرش و دید: اوه بابا توییتهیونگ یه دستش و زیر سر پسر برد و دست دیگش رو دور بدن امگا کوچولوش پیچید و بینیش و روی گردنش چسبوند و براش رایحه گذاری کرد
دکتر بونگ بونگیا چند سال پیش بهش یاد داده بود که رایحه گذاری کردن والدین میتونه سیستم ایمنی بدن توله ها رو بالا ببره و حالشون رو بهبود ببخشه، پس انجامش میداد تا بلکه هان وول عزیزش بهتر بشه
هان وول با حس کردن رایحه گذاری پدرش هقی زد و تهیونگ رو بیشتر ترسوند
هان وول: بابا چرا بچگیام برام انجامش نمیدادی؟!
تهیونگ لپ تبدارش رو بوسید: ببخشید هندونه کوچولوی من ببخشید من اون موقع خیلی بهت بی توجه بودم
هان وول: ولی رفتیم سینما بهم گفتی نون شکلاتی بخورم
تهیونگ متوجه شد پسر در حال هذیون گفتنه پس دیگه تأمل کردن رو جایز ندونست و از جاش بلند شد، حال هان وول خیلی افتضاح تر از چیزی بود که بخوان تعلل کنن
امگا رو دو دستی بغل گرفت و نگران و عصبی از پله ها پایین رفت
هان وول تقریبا بیهوش بود و این خانواده اش رو بیشتر نگران میکرد
جونگکوک که در حال صحبت با دکتر خانوادگیشون و شرح وضعیت هان وول بود با دیدن اون دونفر گوشی از دستش افتاد و سراسیمه و همزمان با صدا زدن هان وول به دنبالشون رفت
.
.
.دکتر بعد از معاینه دقیق هان وول به سمت اون جمعی که بیصدا و نگران و مضطرب گوشه ای از اتاق ایستاده بودن برگشت و رو به مردی که خودش رو پدر امگا معرفی کرده بود گفت: گفتید پسرتون جفتش رو پیدا نکرده؟
تهیونگ اخم کرد، چرا دکتر برای بار چهارم سوالش رو تکرار میکرد؟
جونگکوک به جای همسرش جواب داد: نه دکتر
دکتر چیزی رو در برگه ی دستش یادداشت کرد و به پرستار کنارش داد: پس متاسفم که این خبر غیر منتظره رو بهتون میدم پسر شما بارداره اقای کیم
یوهان هینی کشید و همگی شوکه به هان وولِ بیهوشِ روی تخت خیره شدن
همچین قانون شکنی ای از اون پسر بعید بود!
جونگکوک رو به پزشک گفت: امکان نداره اقای دکتر لطفا درست وضعیتش رو چک کنید پسر من اصلا جفتی نداره و مطمئنم از اون بچه هایی هم نیست که روابط آزاد و بی قید و شرط داشته باشه
دکتر: من مطمئنم آقا چون شما گفتید جفت نداره دوباره چکش کردم ولی جای شکی باقی نیست میتونید پیش دکترهای دیگه ای هم ببریدش اون الان دوماهه بارداره و بدنش بخاطر اینکه هنوز جنین رو از خودش نمیدونه در حال مبارزه با اونه، فکر میکنه یه جسم عجیب و مهاجم بهش حمله کرده پس داره مقابله به مثل میکنه تب و لرزش هم از همین جهته از این بابت نگران نباشید راجب جنسیت جنین و گرگش مطلع بشیم داروهایی که لازمه رو براش تجویز میکنم و حالش بزودی خوب میشه
![](https://img.wattpad.com/cover/334230521-288-k90314.jpg)
YOU ARE READING
Young Daddy!
Fanfiction(completed) Couple: TaeKook, YoonMin, NamJin, HoMing(ㅋㅋ) Genres: Omegavers, Romance, Mpreg, Smut, Angst, Comedy بخشی از فیک: هارین نق زد: خودت گفتی هر وقت فهمیدم جفت هاجون اوپا کیه بهت بگم! و کل سالن غرق سکوت شد.... یونگی با عصبانیت گفت: هارین بسه...