جونگکوک در حالیکه منتظر تهیونگ بود با دستش روی فرمون ضرب گرفته بود و فقط به یک سوال فکر میکرد: اگه حامله باشه بازم قرار زندگیشون از هم بپاشه؟تهیونگ بالاخره پیشش برگشت و تو ماشین نشست، بسته ای که خریداری کرده بود رو به دست جونگکوک داد
جونگکوک: کجا امتحانش کنم؟
تهیونگ: خونه؟
جونگکوک: خونه دوره
تهیونگ سرش و چرخوند و بی هدف به کوچه و خیابون خیره شد: توالت عمومی این اطراف نیست اخه خونمون نزدیکتره..
جونگکوک ماشین رو روشن کرد و بطرف خونه برگشت
تهیونگ استرس و نگرانی بیش از حد جفتش رو حس میکرد و این به حال بد خودش بیشتر دامن میزد
تهیونگ: اگه حامله باشی میخوای سقطش کنی؟
جونگکوک با صدای مرد از افکار درهم خودش بیرون کشیده شد: ها؟
تهیونگ: اگه بچه ای درکار باشه از بین میبریش؟
جونگکوک همونجور ک وارد پارکینگ میشد و بی دقت ماشین رو پارک میکرد، عصبی گفت: نه معلومه ک نه چرا باید بچمونو بکشم؟
تهیونگ رایحه ی خودش و بیشتر ازاد کرد تا بلکه پسر اروم بگیره: فرومونات اینو میگه.. ناراحتی، استرس داری، عصبانی ای
از ماشین پیاده شدن و به سمت اسانسور رفتن
جونگکوک: من فقط.. فقط میترسم دوباره با حاملگی من همه چی بهم بریزه!
به تهیونگ که دکمه ی اسانسور رو فشار میداد نگاه کرد و دستش و چنگ انداخت: اگه.. تهیونگ اگه یبار دیگه ازت جداشم یا ترکم کنی دق میکنم میمیرم اینبار با دفعه ی قبل فرق داره من و توله ها دیگه نمیتونیم بدون تو زندگی کنیم
تهیونگ که حالا دلیل آشفتگی جفتش رو فهمیده بود، بی درنگ دستاش و باز کرد و امگا رو تو آغوشش کشید و بینیش و به گردنش چسبوند
رایحه ی یاسش و که از همیشه شیرینتر و غلیظتر بود رو به ریه هاش دعوت کرد و همزمان با ایستادن اسانسور گفت: اینبار هیچی نمیشه نمیذارم ک بشه عشق من مهم نیست که بچه ای باشه یا نباشه اجازه نمیدم کسی خانوادمو ازم بگیره قبلا بهت گفته بودم که منم بدون تو و بچه ها نمیتونم لازمه تکرارش کنم؟ مارکامون بهت اجازه میده احساساتمو کامل بفهمی پس حرف اضافه نمیزنم عزیز من تو و توله هامون همه ی دار و ندار منید نبودتون مرگمه تو راس میگی اینبار با دفعه ی قبل فرق داره.. اینبار من طعم خوشبختی رو با شماها چشیدم دیگه نمیتونم به دوران قبل از این برگردم
با خاموش شدن چراغ اسانسور دستش و تکون داد تا چراغ دوباره روشن بشه
بعد دستاش و دوطرف صورت جفتش گذاشت و لبهاشونو بهم چسبوند
KAMU SEDANG MEMBACA
Young Daddy!
Fiksi Penggemar(completed) Couple: TaeKook, YoonMin, NamJin, HoMing(ㅋㅋ) Genres: Omegavers, Romance, Mpreg, Smut, Angst, Comedy بخشی از فیک: هارین نق زد: خودت گفتی هر وقت فهمیدم جفت هاجون اوپا کیه بهت بگم! و کل سالن غرق سکوت شد.... یونگی با عصبانیت گفت: هارین بسه...