part 30: روپولی

1.6K 276 197
                                    


در و باز کرد و اون پنج نفر و که روی زمین دایره وار نشسته و در حال بازی بودن رو دید زد

یو وول کارتی رو انداخت و با هیجان داد زد: یس یس یس یسسسس میخرمش

یوهان: فاک یو

یو وول: خجالت بکش دبیر کیم اینجاست

یوهان در حالیکه سرش و آروم به شونه ی تهیونگ ‌نزدیک میکرد گفت: الان دبیر کیم نیست دوس پسر مامانه تازه بابای هان وولم هست فقط تو مدرسه دبیره

تهیونگ خندید و دستش و تو موهای پسر برد و تکونی داد، با طرز فحش دادنای پسرا مشکل داشت ولی الان وقتش نبود تموم تذکراش و یه جا پیاده کنه و از نظرشون تبدیل به ادم منفور و ضدحالی بشه!

یوجین غر زد: بازی نکنید جریمتون میکنما

یوهان: کیس مای اَس کیم فاکینگ یوجین

یوجین با انگشتش ضربه ی محکمی به پیشونی یوهان زد و غرید: یبار دیگه حرفتو تکرار کن تا جرت بدم همینجا

تهیونگ اخمی به یوجین تحویل داد و پیشونی یوهان و نوازش کرد: دردش گرفت

یوجین چشمی چرخوند: منم زدم که دردش بگیره

تهیونگ: چرا؟

یوجین: چون بی ادب بود مشکلی داری؟؟

و همینجور داشت با چشاش تهیونگ و مجازات میکرد که تهیونگ هم کار خودش و تکرار کرد و ضربه ی محکمی به پیشونی یوجین زد و گفت: با هر چهارتاتونم از این به بعد فحش و تنبیه تو روپولی غیرقانونیه

یو وول: انجام بدیم چی میشه؟

تهیونگ: دولت خونه گروناتونو ازتون پس میگیره

هان وول: دولت کیه بابا؟

تهیونگ: منم دیگه

جونگکوک لبخندی به حرفاشون زد و آروم وارد اتاق شد

یوجین خطاب به تهیونگ: احمق بازی درنیار دولت چیه تو بانکداری

چشمای تهیونگ حالت ترسناکی به خودش گرفت و یوجین لباش و نگران بهم فشار داد، میدونست زیاده روی کرده ولی دست خودش نبود تنها فکر رابطه داشتن مامانش با اون مرد باعث میشد از تهیونگ متنفر بشه

تهیونگ: یبار دیگه حرفتو تکرار کن

یوجین با اخم سرش و پایین انداخت و غرغرکنان گفت: ادا باباها رو در نیار تو با من نسبتی نداری که این مدلی منو دعوا میکنی

تهیونگ گوشه ای از قلبش آتیش گرفت و در سکوت به پسر خیره شد و دیگه چیزی نگفت

جونگکوک لازم دید دخالت کنه، پس گفت: حتی اگه فقط معلمت هم باشه تو باید باهاش درست رفتار کنی و حرف بزنی یوجینا

Young Daddy!Où les histoires vivent. Découvrez maintenant