part53: بونگ بونگی

1.7K 250 248
                                    


هان وول: اوه خب بابا هیچ اسمی واسم نگذاشت.. داییم برام تعریف کرده بابا اون موقع اصلا نمیومده دیدن سورا، سورا هم از اینکه حامله شده اما نتونسته توجه و علاقه بابا رو به خودش جلب کنه عصبی و پشیمون بوده خلاصه داییم کسی بوده که برام اسم میذاره میگه از همون ثانیه ی اول تونسته رایحه ی هندونمو متوجه بشه بخاطر همین اسم جنینیمو میذاره دِنسوکه

جونگکوک پسر و کنار خودش نشوند و در حالیکه تموم وجودش برای هان وول گوش شده بود، گفت: دِنسوکه؟!

هان وول لبخند خرگوشی ای زد: دنسوکه یه مدل هندونس که تو ژاپن رشد میکنه و خب یخورده نایابه داییمم از همون اول خیلی منو دوست داشته بخاطر همین..

جونگکوک: اوه دنسوکه ی شیرین من پس داییت آدم خوبی بوده.. ببینم باهاش ارتباط داری هنوزم؟

هان وول: اره چند وقت یبار با هم تلفنی صحبت میکنیم هر چندماه یبارم میاد سئول دیدنم

تهیونگ که با حرف زدن هان وول و جونگکوک راجب دایی هان وول ایده ای تو سرش شروع به درخشیدن کرده بود، خطاب به پسرش گفت: هان وولا داییت میتونه کمکمون کنه مگه نه؟

هان وول: منظورت و متوجه نمیشم بابا

تهیونگ: سوجون تو رو خیلی دوست داره

هان وول سرش و بالا پایین کرد

تهیونگ ادامه داد: رو سورا هم نفوذ خوبی داره و اون معمولا ازش حرف شنوی داره

جونگکوک که متوجه منظور تهیونگ شده بود با هیجان دستاش و بهم کوبید و از هان وول پرسید: داییت میتونه تو جریان شکایت سورا کمکمون کنه؟

هان وول همونطور که سراسیمه از جاش بلند میشد و به دنبال گوشیش میرفت داد زد: خدای من چرا به فکر خودم نرسید دایی سوجون بخاطرم هر کاری میکنه

جونگکوک: اون مثل خواهرش نیست؟

تهیونگ با خوشحالی گفت: اصلا شبیه سورا نیست البته نمیگم ادم خوبیه اما هر چی که هست عاشق هان ووله همیشه هواش و داره و براش هرکاری میکنه بنظرم خیلی راحت می‌تونه سورا رو از تصمیمش منصرف کنه

جونگکوک نفس آسوده خاطری کشید و از لقمه ای که سوهیون براش گرفته بود نهایت لذت رو برد و به تهیونگ گفت: خب حالا اسم نی نیو انتخاب کن واسه چهارتای دیگه اینکارو نکردی اینبار حداقل انجامش بده

تهیونگ: چرا خودت براش اسم نمیذاری؟

جونگکوک: من اسم اصلیش و انتخاب میکنم از اونجایی که باید عادلانه باشه تو هم اسم جنینیش و انتخاب کن

تهیونگ یواشکی یه سوسیس پنیری کش رفت و به دست یوهانی که آب از دهنش راه افتاده بود داد و گفت: اوکی انتخاب کردم

Young Daddy!Onde histórias criam vida. Descubra agora