fire inside

1K 93 53
                                    

[پارت فول اسمات]

دست جونگ کوک آزادانه روی بدن پسر حرکت می‌کرد و لرزی به بدنش مینداخت.

دست جونگ کوک متوقف نشد و البته از فاصله نزدیکی که با گردن تهیونگ داشت استفاده کرد و رایحه خاصی که بدن تهیونگ داشت رو نفس کشید و شروع به مارک کردن گردن تهیونگ جایی نزدیک ترقوش کرد .

تهیونگ بدنش از تخت فاصله کمی داشت و وقتی جونگ کوک شروع به مکیدن ترقوش کرد سرش رو به شونه جونگ کوک چسبوند .

دست جونگ کوک با حالت اغوا گرانه ای راه خودش رو به پایین پیدا می‌کرد.

دستی که تا همین حالا روی کمر تهیونگ قفلش کرده بود رو رها کرد و سر تهیونگ رو به جهت مخالف

سرش چرخوند و دوباره شروع به مکیدن همون نقطه قبلی کرد و تهیونگ هیسی از روی سوزش گردنش کشید .

همینطور که نفس های گرمش رو روی گردن پسر خالی میکرد دستش رو پایین سُر داد ؛ یک انگشتش رو از روی شلوار روی عضو نیمه تحریک شده پسر کشید و فشار نسبتا محکمی بهش وارد کرد که باعث شد نفس تهیونگ توی سینش حبس بشه و بعد مدت کوتاهی نفس های لرزونش رو بیرون بفرسته.

تهیونگ نمی‌خواست خودش رو ببازه پس دو دستش رو با بدبختی ای زیرش گذاشت و بی توجه به عضو پسر که کاملا به باسنش چسبیده بود .سعی کرد دست هاش که زیرش بود رو صاف کنه که از پسر فاصله بگیره‌.

جونگ کوک با فشار بدن تهیونگ به عضوش ناله ای کرد و از روش کنار رفت ولی به محض اینکه

تهیونگ برگشت دست هاش رو بالای سرش به تخت قفل کرد و به چشم های متعجب پسر خیره شد ؛ ولی اون سکوت و نگاه های متعجب طولی نکشید که شکسته شه!
اون نگاه متعجب تهیونگ بعد چند ثانیه نگاه کردن به چشم های خمار جونگ کوک و البته مو هایی که از کشمکش بینشون بهم ریخته شده بود و چشم هایی که بر اثر الکل و خستگی کمی خمار شده بود پسر رو زیادی خواستنی میکرد.

نگاه تهیونگ خمار شد و آب دهنش رو نا خواسته با صدا قورت داد و جونگ کوک رو مهمون صحنه شهوت انگیز بالا پایین رفتن سیبک گلوش کرد.

تلاشی برای باز کردن دست هاش نکرد و پاهاش رو دور کمر جونگ کوک حلقه کرد و سمت خودش کشید سرش رو کمی از تخت فاصله داد و فاصله بینشون رو به صفر رسوند .

جونگ کوک از کار ناگهانی پسر لحظه ای تعجب کرد ولی صدای شهوت انگیز لب های خیسشون که سکوت اتاق رو میشکست تعجبش رو به پوزخند تغییر داد.
دست تهیونگ رو رها کرد و وزنش رو روی یک دستش انداخت و دست دیگش رو پشت گردن تهیونگ گذاشت و زبونش رو توی اون حفره داغ
فرو برد .
ثانیه هایی که بوسه عمیقشون قطع میشد صدای نفس هاشون که برای هوا تقلا می‌کردن به گوش می‌رسید .

ته دست هایی که حالا آزاد بودن رو پشت گردن پسر گذشت و گاز ریزی از لب پایینش گرفت و پسر ناله خفه ای توی دهنت پسر کرد تهیونگ دستش رو روی کمر پسر گذاشت و با پاش جاشون رو عوض کرد و حالا جونگ کوک بود که روی تخت بود و تهیونگ روش خیمه زده بود.

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Where stories live. Discover now