_ایش...خیلی سوال میپرسی، فقط تن لشتو جمع کن پاشو بریم .
*****
عمارت
ماشین رو جلو توی حیات عمارت گذاشت ،از ماشین پیاده شدن و تهیونگ سوئیچ رو به مامور جلوی در داد تا پارکش کنه،میخواستن داخل عمارت برن ولی با حرف مرد متوقف متوقف شدن.
_عام...جناب کیم..
_باز چه دسته گلی به آب دادین...
_جلوی آقای جئون رو نتونستیم بگیریم...
تهیونگ کلافه دستی توی صورتش کشید بعد پاکتی که فرم های پلیسیشون توش بود رو دست جیمین داد .
_مال خودت رو ببر اتاق مال منم بده هیون ببره اتاق خودم .
جیمین "باشه" ای گفت و ازشون دور شد؛تهیونگ هم بعد رفتن جیمین کروات مزاحمش رو شکل کرد و دکمه بالای پیراهنش رو باز کرد و روبه محافظ جلوی در با خونسردی ولی با لحن جدی لب زد .
_کی رفته بیرون.
_ ساعت ۷
میخواست چیزی بگه که نگاهش به موتور جونگ کوک که گوشه حیاط عمارت بود افتاد.
_دقیقا چطوری رفته وقتی موتورش هنوز اینجاست؟
_میخواستن با موتور برن ولی قبل خارج شدنشون موتورشون خاموش شد
سرشو به نشونه تائید تکون داد .
_ماشین رو پارک کردی موتور رو ببر تعمیرگاه...به نگهبان ورودی هم بگو هر وقت جئون برگشت بدون اینکه بفهمه بهم زنگ بزنه و خبر بده ساعتشم مهم نیست....حالا برو نبینمت نمیتونی جلوی بیرون رفتن یک آدمو بگیری .
_بله،متاسفم قربان .
***
ماشینش رو نزدیک ترین جا به محل حادثه پارک کرد و سمت تیم تحقیقاتی که قبل خودش فرستاده بود رفت،نگاهی به صحنه روبروش انداخت .
شیشه های ماشین خورد شده بود ماشین خاکی بود و درختی که کنار ماشین بود شاخه های زیادیش شکسته بود که میشد فهمید ماشین از چه جهتی پایین پرت شده بود .
تیم تحقیقاتی درحال جمع کردن اثر انگشت،قسمتی از شیشه های که به خون آغشته بود برای آزمایش دی ان ای بودن و هر وسیله که توی ماشین پیدا میکردن که میتونست سر نخی بهشون بده رو با دستش داخل کیسه های زیپ دار میذاشتن .
سرش رو به نشونه رضایت تکون داد دستکشی دستش کرد و دور ماشین شروع به راه رفتن کرد تا
لی جونگ سوک سرهنگ دوم رو درحال حرف زدن با یکی از افراد تیم تحقیقات دید؛جلو رفت و کنارشون واستا .
_ تحقیقات به کجا رسیده ؟
_سرهنگ،شکستگی روی شیشه که صد درصد گلوله بوده،از بررسیها میشه فهمید قبل یا بعد تیر اندازی یه تصادف رخ داده. یکسری نمونه هم جمع کردیم که باید روش آزمایش انجام بدیم و جدا از همه اینا داخل ماشین اسلحه پیدا کردیم.
YOU ARE READING
𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
Mystery / Thriller_ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه؟ و چی باعث شد فکر کنی بعد باز شدن دستات توان تکون خوردن داری ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت م...