_تهیونگ چه حسی داری.
_راجبه؟
_راجب اینکه همین الان یک میله رو که از بدن خودت بیرون زده میبینی.
فرصت تحلیل کردن حرفش رو به تهیونگ نداد قسمت کناری میز های فلزی که کمی جدا شده بود رو به صورت کامل کند با یک دست محکم میله رو گرفت و با دست دیگه از بازو تهیونگ گرفت و عقب کشیدش و باعث شد بخشی از اون میز فلزی که فرقی با یک چاقو به شدت تیز نداشت از بدنش رد بشه .
سرفه خون آلودی کرد و به شکمش که نگاه کرد میتونست فلز خونی رو که از بدنش بیرون زده ببینه....ولی دیگه هیچی جز تاریکی ندید و کمی صدا های متفاوت که طولی نکشید تا با سکوت محض جایگزین بشن.....
*****
۶ روز قبل
سئول
عمارتتوی اتاق کار تهیونگ پشت میزش نشسته بود درحالی که ۱۵ هزار دلار رو به صورت نقد روی میز چینده بود که معامله رو به صورت وسوسه آمیز تری انجام بده .
با ارتباط چشمی قوی با فردی که روبروش نشسته بود و میشه گفت کارش توی ساخت پاپوش انقدر فوق العاده بود که میتونست همین الان ۲۴ ساعته جونگ کوک رو هم بندازه زندان .
_پونزده هزار دلار میگیری
دستش رو روی یکی از بسته های اسکناس گذاشت وبرش داشت و جلوی دید مرد دستش رو روی لبه اسکناس ها از بالا تا پایین کشید که باعث شد صدای بهم خوردن اسکناس و حتی به خاطر نو بودنش بوی اسکناس ها لحظه ای توی فضا بخش شه.
_ولی در عوض باید قشنگ ترین پاپوش رو که مو لا درزش نره رو جوری پیاده کنی که توی کمتر از ۲ هفته گوشه بدنام ترین زندان ببینمش .
_قبوله....ولی نصف پولو الان میگیرم.
_یک سومشو الان میگیری
مرد کمی مکث کرد نگاهی به صفحه ساعتش انداخت
_نصفشو میگیرم ولی یک هفته ای تمومش میکنم.
چونگ کوک که از معامله بدش نیومده بود گوشیش رو از جیبش بیرون کشید بدون اینکه جوابی به مرد بده شماره هیون رو گرفت که حتی اولی بوق رو نخورده بود که تماس پاسخ داده شد.
_بله.
_هفت هزار دلار رو بسته بندی کن.
تلفن رو قطع کرد از پشت میز بلند شد و گوشیش رو توی جیبش فرستاد و هر دو دستش رو توی جیبش گذاشت و سمت مرد رفت .
مرد با نزدیک شدن جونگ کوک از روی مبل بلند شد و ایستاد تا باهاش دست آخر معامله رو بده .
جونگ کوک زودتر دستش رو جلو اورد و توی یک فاصله مشخصی واستاد و وقتی دست مردش رو گرفت محکم دستش رو گرفت و بهش اجازه نداد سریع دست دادن رو تموم کنه و تو همون فاصله حرفی که میدونست ریسکش زیاده ولی برای نجات دادن تهیونگ حاضر بود به هر قیمتی که شده هر کاری رو به جون بخره رو به زبون اورد.
YOU ARE READING
𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
Mystery / Thriller_ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه؟ و چی باعث شد فکر کنی بعد باز شدن دستات توان تکون خوردن داری ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت م...