_با یک سواری چطوری جئون؟
_جرمت سنگینه افسر...
بدنش رو بیشتر به بدن پسر نزدیک کردو عضوش رو در راستای عضو پسر فشرد.
سرش رو کنار گوش پسر رسوند نفس گرمش رو روی گوش پسر خالی کرد و انقدر نزدیکش شد که با هر حرف لب های خیسش به گوش پسر برخورد کنه زمزمه کرد.
_جرمم چیه؟ علاقه به هم جنسم؟ سکس توی دستشویی اداره پلیس؟ زیر پا گذاشتن ریز ترین قانون های این شهر که با بی انصافی گذاشته شدن؟
_دقیقا!
_فعلا یه قانون فاکی مهم نیست،بزار تو اتیش خودم بسوزونمت...
پوزخندی زد و صورتش رو روبروی صورت پسر برد و در چند سانتی لب هاش با نگاه تشنه ای که به چشم های خمار پسر دوخته بود با صدای ارومی زمزمه کرد.
_فکر میکنی میتونی راضیم کنی؟
تهیونگ که از این حرف لجش گرفته بود از لبش گاز ریزی گرفت و بدنش رو بیشتر به بدن پسر نزدیک کردو دست هاش پایین برد و مشغول باز کردن کمربند پسر شد.
_فکر میکنی نمیتونم؟مطمعن باش کاری میکنم صدای ناله هات دیوار های عایق صدای اینجا رو رد کنن!
_خیلی مطمعن حرف می-....
حرفش با حس دست سرد پسر روی عضو نیمه تحریک شدش قطع شد و لبش رو گاز گرفت تا صداش بیرون نره...ناله خفه ای از سر لذت کرد و نفسش رو با لرزش بیرون فرستاد .
_چی میگفتی؟
ترجیح داد لجبازی رو بزاره کنار و سکوت کنه که از دستی که دور عضوش جلو عقب میشد لذت ببره...
یک دستش رو به کمر پسر و دست دیگشو به گردنش رسوندو جلو کشیدش...
دکمه های اول پیراهنش رو باز کرد چند بوسه ریز روی سیب گلوش کاشت و شروع به مکیدن پوست گندمی ترقوش کرد.
تهیونگ از روی پای پسر بلند شد نگاه شهوت انگیزی بهش انداخت و جلوی پاش زانو زد...
خودش رو جلو کشید و دست هاش رو روی رون پای پسر قرار داد. زبونش رو روی طول عضو پسر کشید بعد زبونش رو دور تا دور کلاهک عضوش کشید.
عضوش رو تا نیمه وارد دهانش کرد و با دستش بخش دیگش رو به بازی گرفت.
جونگ کوک لبش رو گزید تا ناله از سر لذتش رو خفه کنه.
نگاهش به کش مشکی رنگی که همیشه دور مچ دستش بود افتاد...
بعد نگاهش رو به موهای بلند پسر افتاد که باعث میشد نتونه به خوبی چشم ها و لب های شهوت انگیزی که دور عضوش حلقه شده بود رو ببینه.
دستش رو اروم بین موهای پسر فرو برد و موهای نیمه بلندش رو توی دستش جمع کرد و جدا از چند تیکه کوچیک همرو جمع کرد و با کش دور دستش بست.

أنت تقرأ
𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
غموض / إثارة_ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه ، و چی باعث شد فکر کنی توی تخت قدرت بیرون تخت رو داری؟! ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت میشه ج...