****
ایستگاه پلیس :
"لعنتی!" هدفونی که روی گوشش بود رو روی میز پرت کرد،دستش رو به میزش کوبید و از پشت میز بلند شد ، سریع گوشیش رو در اورد و با شخصی تماس گرفت و در عرض چند ثانیه جواب تماسش داده شد .
_الان وقتش نیست سرهنگ کیم سو هیون یک ساعت دیگه تماس بگیر.
_قربان فقط چند لحظه وقت میخوام کارم واجبه .
مرد درحالی که مشخص بود خیلی هواسش نیست و مشغول کاریه جواب داد .
_میشنوم،سریع باش.
_اون پسره که بهش مشکوک بودین و ردیاب شنود دار بهش وصل کرده بودم.
مردی که پشت خط بود حالا صداش هواس جمع تر به نظر میومد جواب داد
_خب چی شده؟
_ردیاب شنود دار رو پیدا کردن و ارتباطات قطع شده،توی آخرین مکالمش اسم تهیونگ شنیده شد حدس تون درست بود باهم یک ارتباطی دارن .
_ممکن سیستم ها رو هک کنن هرچند مدرک کافی ای برای بازداشت کردنشون نداریم...همون ویس های ظبط شده رو روی فلش انتقال بده و لوکیشن آخرین جایی که ردیاب از کار افتاده رو هم برای خودم بفرست اگه تهیونگ همون وی باشه ...
سیگارش رو روشن کرد و بین لب هاش گذاشت و پکی بهش زد و از لبش فاصلش داد و به حرفش ادامه داد ...
_فکر میکنم باید یک تتو روی بدنش از حرف V داشته باشه ... یه سناریو بچین یه بازجویی بدنی یهویی بدون هیچ خبری آخر هفته بزار .... حواست باشه هیچکس بویی نبره چون اگه بفهمن ممکنه راه حلی براش پیدا کنن.
_بله قربان .
***
ماشین تهیونگ :
جیمین وقتی دید از رفتن تهیونگ خیلی زمان برد نگاهی به بیرون ماشین انداخت ولی نه تهیونگ رو دید نه جونگ کوک رو ...خواست در ماشین رو باز کنه و پیاده شه که با قفل بودن در ماشین روبرو شد .
یک لحظه شک کرد به اینکه در قفله و با قیافه متعجب به دری که باز نشده بود نگاه کرد و دوباره دستگیره ماشین رو کشید ....بازم باز نشد و شروع به غر زدن به تهیونگی که اونجا نبود کرد چون قطعا نمیتونست توی روش فوش بده .
_یاااا ! الان رسما منو سه ساعته کاشتی تو ماشین درم قفل کردی؟؟؟؟ کیم تهیونگ مرتیکه عوضی نصف زندگیم پای تو رفته ...
صندلی ماشین رو خوابوند و دستش رو روی چشمش گذاشت و بازم زیر لب غر زد .
_هنوزم داره میره .
***
خونه جونگ کوک :
فقط لب هاشون روی هم قرار داشت ... هیچ کدوم هیچ حرکتی نمیکردن ... چشم هاشون بسته بود و لب هایی که ممنوعه شمرده میشد حالا روی هم قرار داشت ..
YOU ARE READING
𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
Mystery / Thriller_ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه ، و چی باعث شد فکر کنی توی تخت قدرت بیرون تخت رو داری؟! ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت میشه ج...
