MANDA TORY MAFIA

1.1K 111 91
                                    

_ای...ای..این امکان نداره.

حالا بقیه با تعجب به جیهوپ و جونگ کوک نگاه می‌کردن؛ جونگ کوک هنوز به مانیتور خیره بود تهیونگ نگاهی به دست جونگ کوک روی موس انداخت لرزش دستش انقدر زیاد بود که به وضوح دیده می‌شد کمی جلو رفت تا چهرش رو ببنه زیر فکشو گرفت و سرشو سمت خودش چرخوند ...چشم های جونگ کوک برق غم داشت و مردمک چشم هاش میلرزید جونگ کوک سرش محکم کشید و از دست تهیونگ بیرون کشید به زور روی پاهاش واستاد و سریع از اتاق بیرون رفت و جیهوپ پشت سرش بیرون دویید .

شونش رو گرفت و سمت خودش چرخوند ....
دیدن دوستش تو همچین چهره ای براش غریب بود تا حالا جونگ کوک را اینطوری ندیده بود .
جونگ کوک ضعف کرده بود ...باورش نمیشد دیگه نتونست خودشو تحمل کنه روی زمین زانو زد و به زمین خیره شد .
نگاه پر از غمش زمین رو هم سوراخ میکرد .
تهیونگ و جیمین و سوزان همشون از کمی فاصله داشتن به اونا به تعجب نگاه می‌کردن .
جیهوپ هم روی زمین نشستو دستشو پشت کمر جونگ کوک کشید تا آرومش کنه .
جونگ کوک با صدای لرزون و آرومی همینطور که به زمین خیره بود با ناباوری گفت ....

_بگو......بگو اون نبود جیهوپ......

به دیوار تکیه داد و سرشو بالا گرفت با صدای بلندی فریاد زد

_بگو اون مادرم نبود لعنتی!!!...بگو......

جیهوپ مطمئن بود اشتباه نکرده پس حرفی نزد‌.دستشو زیر شونه جونگ کوک انداخت و از روی زمین بلندش کرد تهیونگ جلو آمد جیهوپ رو پس زد و خودش به جونگ کوک کمک کرد از اونجا بیرون برن...

در ماشین رو براش باز کرد و توی ماشین نشوندش . با دستش صورت پسر رو قاب گرفت و خیره به چشم هایی که برق همیشگیش نداشت شد .
هنوز به خوبی می شد لرزش دست و پاش و فریاد های توی چهرش رو حس کرد .
از کنار ماشین بطری آبی برداشت درش را باز‌ کرد و تو دستای جونگ کوک گذاشت .

_همینجا بمون ،زود بر میگردم

جونگ کوک با سر تائید کرد تهیونگ سرشو عقب کشید و در ماشین رو بست و سمت جیهوپ و جیمین رفت

_سوزان کجا رفت؟

_براش عمل فوری پیش اومد رفت ..

_خیله خب.

نگاهشو به جیهوپ داد که نگران به دوستش توی ماشین نگاه میکرد ؛جلوش رفت و صد نگاهش شد و با صدای آرومی پرسید :

_خب....توضیح بده، اون کی بود و چرا جونگ کوک به همچین حالی افتاد...

جیهوپ از طرفی نمی‌دونست جونگ کوک خوشش میاد دربارش حرف بزنه یا نه از طرفی حس میکرد تهیونگ میتونه کمک کنه پس تصمیم گرفت بخشیش رو بگه .
اول نگاهی به جیمین که منتظر کنارش واستاده بود انداخت بعد نفس عمیقی کشید تا خودش رو آروم کنه :

_خب اون که توی ویدئو دیدی مادر کوک بود......و فکر کنم اینم بدونی که چیزی که ما میدونستیم این بود که خیلی وقت پیش جونگ کوک مادرشو با دست های خودش مجبور شده بکشه.....برای شکنجه های پدر ناتنیش....

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Where stories live. Discover now