تهیونگ یک رالی سوار حرفه ای بود، ولی چطور جونگ کوک نفهمیده بود ؟
اون همه ماشین مسابقه ای ، اطلاع دقیق از قوانین و حتی تایم مسابقه ، دریفت های ریزی که بعضی اوقات سر پیچ های توی خیابون میکشید....همه و همه این رو فاش میکرد .
از اونجایی که هردو داشتن نفس کم میوردن نا خواسته از هم جدا شدن .
اون بوسه ناگهانی تهیونگ، نه فقط عشقو علاقه نه فقط حسودی بلکه یک امضای حکم مالکیت بود.
با اون بوسه و با سکوتش داشت جلوی کلی آدم داد میزد اون مال منه ._ت-....
_ میتونی وی صدام کنی
_وی...
وی تمام مسابقات قبلی رو با کلاه کاسکت شرکت کرده بود و این اولین باری بود که چهرش رو نشون داده بود ...البته، به خاطر دوست پسرش .
دختر های زیاده مجذوب چهرش شده بودن، ولی خب اگه اون همجنسگرا بود شانسی در برابر یک پسر داشتن؟....اونم نه هر پسری،اون جونگ کوک بود!....
برگذار کننده مسابقات قبلا با جی کی صحبت های کوتاهی کرده بود و حتی فکرشم نمیکرد اون همجنسگرا باشه...تا اون لحظه با رابطه پسر با پسر موافق نبود ولی اون دو نفر ....انگار برای هم ساخته شده بودن .
بعد اون بوسه کل جمعیت توی هم همه فرو رفته بود و آنقدر همه مشغول صحبت باهم بودن که متوجه نشدن
جی کی و تهیونگ به همراه ماشین هاشون اونجا رو ترک کردن ،جز یک نفر که تماماً حواسش روی اون دو نفر متمرکز بود .
لبه کلاهشو بیشتر توی صورتش کشید و بعد رفتن اون دو نفر اونجا رو ترک کرد.
***
هر کدومشون توی ماشین های خودشون بودن و ماشین هاشون کنار هم توی جاده خلوطی که کسی جز خودشون نبود در حرکت بود ..
جونگ کوک شیشه ماشینش رو پایین داد و دستش رو لبه شیشه انداخت .
نگاه کوتاهی به تهیونگ انداخت و تهیونگ هم شیشه ماشینش رو پایین داد.
_بنزین ندارم من
_منم خیلی ندارم...بریم پمپ بنزین .
جونگ کوک با دستش لایکی داد و شیشه ماشینو بالا داد و از اونجایی که جاده خیلی خلوط بود نمیشد از خیر سرعت گذاشت پس پاش رو روی گاز گذاشت و از تهیونگ جلو زد.
تهیونگ هم با اینکه خیلی خسته بود نیشخندی زد و سرعتش رو زیاد کرد تا به ماشین پسر برسه .
***
ساعت : 05:22یکی از مامور های پلیس با چشم های خواب آلود دستش رو زیر سرش گذاشته بود و درحال خوندن و امضا برگه هایی بود که توی سکوت ایستگاه تلفن زنگ
خورد.
_ایستگاه پلیس،بفرمایید
_وقت بخیر،یکسری مدرک از یک مجرم فراری داشتم.

STAI LEGGENDO
𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄
Mistero / Thriller_ بازی کردن رو تموم کن یا مطمعن باش اولین کاری که بعد باز شدن دستام میکنم به فاک دادنت باشه..... _از کجا انقدر مطمعنی که دستات باز میشه ، و چی باعث شد فکر کنی توی تخت قدرت بیرون تخت رو داری؟! ************* _یه کار کی عادی میشه و تبدیل به عادت میشه ج...