𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄

Addicted

***
ایستگاه پلیس :

سرهنگ بعد جیمین وارد اتاق شدن‌ و وقتی سرهنگ چشمش به تابلویی که پر از عکس و متن های مختلف دید ابرویی بالا انداخت.

_واو به نظر خیلی تمیز انجامش دادین ...چیز جدیدی هم فهمیدین؟

تهیونگ لبخند زورکی ای از این که دست کم گرفته شده بود زد .

_قاتلو پیدا کردیم؟

_واقعا؟! میشنوم!

_طبق اطلاعات قدیمی ای که خودتون پیدا کرده بودین و توی جزئیات پرونده بود یکسری چیزایی حدس زدیم و خب وقتی برای چک کردن خونه رفتیم ....

دکمه خونی رو با دستش نشون داره و ادامه داد

_زیر مبل تک نفره خونه یک دکمه خونی بود که وقتی فرستادیم آزمایشگاه فهمیدم خون روی دکمه مال اون دختر بوده ولی لباسی

که روز قتل دختر تنش بوده اصلا شامل دکمه نمی‌شده .

همینطور که داشت قطعه های پازل رو توی سرش سر هم میکرد پرسید .

_چرا دکمه رو روی عکس همسرش وصل کرده بودی.

_از یکسری حدس هایی که زده بودم از دو نفر بازجویی کردم،همسرش و کسی که دوستش داشته ولی نتونسته باهاش ازدواج کنه . لباسی که روز قتل تنشون بوده رو نشون دادن و برای مطمعن شدن دوربین ها رو هم چک کردیم تا دروغ نگفته باشن ....

دکمه لباس رو از جلوی عکسا برداشت و هر سه عکسو با دستش نشون داد .

_لباسی که همسر یونا تنش بوده خشک شویی رفته بود پس آدرس خشک شویی رو گرفتیم و بعد بازجویی از مردی که اوجا بود فهمیدیم همسر یونا با لباس خونی رفته بوده اونجا و قسمت یقه چروک و کمی خونی بوده که نشون از درگیری میده و اینکه دکمه اول لباس هم کنده شده بوده.

_پرونده رو میفرستم بررسی کنن به نظر با عقل جور در میاد‌...تمام ویس های باز جویی هاتو بفرست برای من...فقط این که همسرش آدرس خشک شویی رو انقدر راحت بهت داده عجیبه.

_پیرمرد وقتی ازش پرسیدم گفت وقتی اومده اینجا و علت خونی بودن لباسش رو ازش پرسیده و گفته دعوا

کردم ولی چند ساعت بعد بهم زنگ زد و گفت لطفا نگین من بهتون اطلاعت دادم که لباس خونی بوده،علت پرسیدم گفت تهدید کرده ....اگه بتونید ویس اون تماس رو ردگیری کنید فکر کنم مدرک کافی ای برای صادر کردن حکم باشه .

سرهنگ گوشیش رو از جیبش بیرون اورد و همینطور که از کل تابلوی پر عکس تهیونگ عکس می‌گرفت گفت .

_یک تیم میفرستم واسه بررسی امشب میتونید برید خونه کاری ندارید ولی فردا صبح میخوام زودتر اینجا باشید،روشنه؟

جیمین و تهیونگ جفتشون باهم تائید کردن :

_بله سرهنگ