murder

841 70 9
                                    


***
5:32
مسکو

_فردا باید برگردیم سئول باید کارو تا قبل رفتن تموم کنیم .

جیمین روی تخت کنار جیهوپ نشست .

_پیدا کردن بیمارستانی که اون دیک فیس توش بستریه کاری نداره ولی پیدا کردن یونگی غیر ممکنه ،اون از کشور خارج شده اونم با هواپیمای شخصی و این اطلاعات هیچوقت روی سیستمی ثبت نمیشه که بشه با هک کردن فهمید به چه کشوری رفته‌....

تهیونگ دستش رو روی کاناپه پشت جونگ کوک گذاشته بود و پاهاش رو روی میز روبروش بودن.
کمی با خودش فکر کرد و سرش کمی تکون بعد نگاهشو به جونگ کوک و بعد به جیهوپ داد .

_چیزی هست که اون پیرمرد بهش حساسیت شدید داشته باشه؟

جونگ کوک نگاهی به جیهوپ کرد و هردوشون همزمان گفتن.

_پنی‌سیلین و ماده های بیهوشی.

_خوبه؛جیمین،آدرس اون بیمارستان رو پیدا کن شناسنامه یونگی هم باطل کن تو هر کشور فاکی ای رفته نتونه بیاد بیرون، ساعت ۱۲ شیفت های بیمارستان عوض میشه همون موقع اماده باش جونگ کوک ...جیمین یه موتور هم جور کن تا قبل۱۱ نیم که باید ۱۲ اوجا باشیم .

_حله

***
11:55

دستش رو دور کمر جونگ کوک پیچیده بود و وقتی

جونگ جلوی در بیمارستان واستاد بوسه ارومی روی موهای پسر کاشت و دستش رو روی شونش گذاشتو از موتور پیاده شد .

_مطمعنی خودت نمیخوای این کارو انجام بدی کوک؟

_مطمعنم....دیگه نمیخوام قیافه نحسش رو بینم. تازه تونستم یکم از سرم بیرونش کنم پس مطمعنم .

نگاهی به ساعت مچیش انداخت که ساعت 11:57 دقیقه رو نشون میداد.

_بهتره بری، الان ۱۲ میشه تایم تعویض شیفته

تهیونگ هم نگاهی به ساعتش انداخت همیطور که چند قدم عقب رفت گفت :

_من رفتم

_جلوی در پشتی منتظرم!

جونگ کوک دستی تکون داد و موتورش رو روشن کرد که در پشتی بیمارستان رو پیدا کنه و ویدئو های بیمارستان رو دستکاری کنه که چهره تهیونگ توشون دیده نشه .

***

تهیونگ ویو:

وارد بیمارستان شد و تنها چیزی که سکوت بیمارستان رو میشکست صدای آروم حرف زدن پرستارا و صدای قدم های خودش بود.

سمت باجه ای که هیچکس پشتش نبود رفت پرونده آبی رنگی رو که روش کلمه "لیست" نوشته شده بود رو برداشت  و شروع به ورق زدن لیست بیمارا کرد تا چشمش به اسم اون پیرمرد خورد.

دستش رو روی اسم گذاشت و دنباله اسم رو کشید تا به شماره اتاق رسید "اتاق ۴۴".

پوزخند تمسخر آمیزی زد و همینطور که پرونده رو سر جاش می‌گذاشت و به دنبال اتاق تعویض لباس پرستاران می‌گشت توی ذهنش با خودش شروع یه حرف زدن کرد "حتی شماره اتاقت هم مثل خودت نحسه"

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Where stories live. Discover now