《₩ 5 ₩》

837 56 7
                                    

_4 میلیون دلار !

جمعیت شوکه به تهیونگ خیره شدن و همهمه سالن رو پر کرد و صحبت هایی بینش به گوششون میرسید:

_چهار میلیون دلار برای یک انگشتر؟
_باید خیلی خر پول باشه .
_واو
_باورم نمیشه.

_قیمت چهار میلیون دلار

صدای برخورد اولین چکش

پدر ناتنی جونگکوک که متوجه حضور تهیونگ و
اون پسر شده بود. قیمت براش بالا بود ولی قرار نبود تسلیم بشه .

_پنج میلیون دلار !

تهیونگ حتی اجازه ثبت اون عدد مسخره رو نداد و تابلوی BID رو بالا گرفت .

_هشت میلیون دلار

_تهیونگ دیونه شدی؟ این قیمت تقریبا ۷ برابر ارزش اون انگشتره!

تهیونگ جوابی بهش نداد انگار نمیخواست بشنوه... فقط نگاه تیزش بود که بین چکش و میز اون پیرمرد در رفتو آمد بود .

چکش اول -

بکهیون از شناختی که از تهیونگ داشت قیافه ای که تهیونگ الان به خودش گرفته بود به معنی این بود که حتی اگه به نشونه بدبخت شدنش هم باشه کوتاه نمیاد .
چکش دوم -

_عام....جناب مین قصد دخالت ندارم ولی این مبلغ-....

_خفه شو ...امکان نداره بالا تر از این مبلغ بگه.....9 میلیون دلار !

با پوزخندی قیمت رو اعلام کرد و منتظر خوردن سه چکش شد

چکش اول-

_تهیونگ به سرت نزده مبلغ بیشتر بگی

چکش دوم-

_بیخیالش شو ته...

_10میلیون دلار !!

جونگ کوک با دهن نیمه باز تقریبا فریاد کشید ولی توی اون همهمه هیچی شنیده نمیشد

_تهیونگ!

هوسوک مات مبهوت به قیمت اعلام شده فکر می‌کرد ،جیمین هم خودش رو جلو کشید و چند

ثانیه با قیافه بهت زده به تهیونگ خیره شد:

_دیونه شدی پسر؟

چکش اول-

چکش دوم-

اون پیرمرد فکر نمی‌کرد تهیونگ قیمت بالا تری بگه ولی واقعا کم اوره بود دندون هاش رو روی هم فشار داد و تابلو رو انقدر توی دستش فشرد تا از وسط تو قسمت شد ... ادامه دادنش واقعا بوی بدبختی میداد.

_انگشتر چشم عقاب به قیمت 10میلیون دلار به جناب کیم تهیونگ به فروش رسید !

مرد جلو آمد و جعبه انگشتر رو داخل پاکت طلا کوب شده شیکی گذاشت و به تهیونگ تحویل داد .

تهیونگ جعبه رو از پاکت در اورد و انگشتر رو از جعبه در اورد و نگاهی بهش انداخت و رو به جونگکوک که هنوز توی شوک بود کرد و دستش رو برای گرفتن دست پسر جلوش گرفت و با صدای

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Donde viven las historias. Descúbrelo ahora