Fever

1.1K 107 13
                                        

_دهنتو ببند تا خودم برات نبستمش .

_اولندش انقدر وسط حرفم نپر ، دومندش نشون میدم کی این کارو میکنه کیم تهیونگ!

تهیونگ که میدونست جونگ کوک قیافشو اون موقع نمیبینه لبخندی زد و سمت ماشین بردش .

هوسوک و جیمین وقتی اونا به ماشین نزدیک شدن پیاده شدن و جیمین کمی دور واستاد و به سر تا پای جونگ کوک نگاه کرد تا سالم باشه .

تهیونگ هم دست کوک رو ول کرد و کنار جیمین واستاد .

هوسوک نگران سمت کوک رفت هر دوتا دستش رو روی شونه های پسر گذاشت و سرشو اینور اونور کرد و سر تا پاش رو لیزر کرد تا آسیب ندیده باشه وهرچند برای تاریک بودن هوا چیز زیادی نمیدید.

بالاخره سرش رو بالا گرفت و تو چشم های پسر زل زد.

_سالمی؟

جونگ کوک از رفتار هوسوک که شبیه یه مامان استرسی شد بود که برای اولین بار بچشونو فرستاده بودن بیرون زد زیر خنده و انقدر خندید که سرش رو گذاشت روی شونه پسر تا پخش زمین نشه .

هوسوک که نمیفهمید جونگ کوک داره به چی میخنده با قیافه حق به جانبی نگاهش کرد بعد متوجه نگاه سنگینی شد که دید هم تهیونگ هم جیمین دارن با نگاهشون سوراخش میکنن آب دهنش رو قورت داد و کوک رو از خودش فاصله داد.

_خل شدی؟

جونگ کوک همینطور که هنوز کمی می‌خندید جواب داد:

_اولین...باره ..منو میدزدن?!

قیافه هوسوک پوکر شد و پسر رو محکم عقب هل داد.

_مارو باش نگران کی شدیم.

پسر به زور خودش رو جمع کرد و رفت تا سوار ماشین بشه که با صدای تهیونگ متوقف شد .

_بیا بشین کنار من.

_چرا اونوقت؟

_چون من میگم.

پسر توجهی نکرد و داشت توی ذهنش غر میزد "انگار کی هست ....خودشیفته "
روی صندلی عقب عقب ماشین کنار هوسوک نشست.

جیمین روی صندلی جلوی اون دو نفر نشست و هیون و چان جلو نشسته بودن و یکیشون پشت فرمون بود ‌.

تهیونگ در سمت جیهوپ رو باز کمی خم شد تا چهره هوسوک رو ببینه .
با چشم های خمار و لحن محکمی که مطمعن بود جیهوپ رو وادار به اون کار میکنه لب زد:

_پیاده شو!

_جایی نمیری هوپ!

وقتی این رو گفت سرش رو سمت تهیونگ چرخوند و باهاش چشم تو چشم شد و با نگاه خیره ای که اتیشِ درش دیده میشد بهش خیره شد .

جیهوپ که بین اون نگاه سنگین گیر کرده بود خیلی
سوسکی از کنار ته پیاده شد و کنار جیمین نشست.

𝐂𝐇𝐄𝐂𝐊 𝐌𝐀𝐓𝐄Onde histórias criam vida. Descubra agora