part =16

2K 152 6
                                    

pt 16

                          ♕ گلوله♕



جونگکوک واقعا متعجب رقص پسر کوچیکتر بود طوری که میرقصید اما یهو.......

متوجه مردی که با نگاه خریدارانه ای به تهیونگ چشم دوخته بود شد

کم کم اون مرد به تهیونگ نزدیک شد و تقریبا داشت از پشت سر خودشو به تهیونگ میمالید..... وقتی تهیونگ نگاه خیره ی جونگکوک شد متوجه مردی که پشت سرش بود شد و یه لبخند شیطانی زد

چی میشد اگ اونم از جونگکوک انتقام میگرفت؟؟  الان وقت انتقام بود....

بی توجه به مردی ک پشت سرش بودش شروع کرد به تکون دادن بدنش شد... هربار که گمرشو گود میداد پایین تنش به پایین تنه ی مرد پشت سرش برخورد میکرد... درسته تهیونگ داشت اذیت میشد ولی نه بیشتر از وقتی که اون هرزه ی عوضی رو کنار جونگکوک دید

جونگکوک طی یه حرکت از جاش بلند شد و سمت تهیونگ حجوم برد

دست تهیونگ رو محکم چنگ زد و دنبال خودش کشوند بار من... رو به بارمن کرد و با صدای بلند و عصبی گفت

+ یه اتاق VIP میخوام همین الان

* بله حتما قربان از این طرف

تهیونگ واقعیتش یکم ترسید... جونگکوک انقدر عصبی بود که چشماش انگار به خون نشسته بود... داشت قشنگ جوش می آورد

دنبال بارمن میرفت و تهیونگ رو هم پشت سر خودش داشت میکشوند..... وقتی بارمن اتاق رو نشون داد و رفت جونگکوک تهیونگ رو با وحشانه ترین حالت وسط اتاق هول داد

_ آیی وحشی چته

+ وحشی ها؟  الان نشونت میدم وحشی چیه

تهیونگ ترسیده چند قدم عقب رفت

_ چیه جونگکوک چی شده

+ خیلی دوس داری خودتو به اینو و اون بمالی؟!

_ چی ؟!؟؟

+ انگار خیلی خوشت میومد که خودتو به اون یارو بمالی

جونگکوک چند قدم جلو تر رفت و تهیونگ هم چند قدم عقب تر... دقیقا مثل شکار و شکارچی

+ اونجا که خیلی خوب میرقصیدی و خودتو به اینو و اون میمالیدی چیشده مظلوم شدی ها؟

_ آ... آخه تو.. تو چکار به من داری.. یه.. یه طوری میگی انگار خودت... خودتو به مردم نمالیدی

+ منظورت چیه؟!

_ وقتی رفتی نوشیدنی بیاری منم چند دیقه بعدش پشت سرت اومدم و اونجا تورو دیدم با یه دختر

جونگکوک که تازه متوجه کله قضیه شده بود نیشخدی زد و بازم چند قدم تر رفت تا وقتی که تن تهیونگ رو بین خودش و دیوار پین کرد

"Bullet"Where stories live. Discover now