part =13

2.3K 225 50
                                    

پارت 13

تهیونگ با چشمای منتظر به مرد رو به روش خیره شده بود

_ من واقعا منظورتو نمیفهمم

+ بهم اعتماد کن تهیونگ من میدونم دارم چیکار میکنم

_ پس به منم بگو داری چیکار میکنی

+ من بین تو و لارا هر دوتاتونو انتخاب میکنم اما برای اهداف مختلف

_ این دیگه چطور چیزیه

آدوناس بینیـش رو به گونه ی پسر نزدیک کرد و با نوک بینی خودش گونه ی نرم پسر رو نوازش کرد

+ تورو واسه خواستن انتخاب میکنم و اونو طعمه قرار میدم

تهیونگ از حس نوازش شدنش توسط مرد داشت لذت میبرد چشماشو با لذت بست و "هــــــوم"  کشیده و کیوتی کرد و باعث خنده ی آدوناس شد

+ خیلی خوشم میاد وقتی حتی به یه لمس کوچیک از طرف من واکنش نشون میدی

_ لمس های تو واسم لذت بخشن ولی داری حواسمو پرت میکنی و تمرکزمو به هم میزنی من کلی سوال دارم

+ بپرس خب

_ منظورت از طعمه چیه... لارا.. اون قابل اعتماد نیست... میدونم اگه الان هرچی بگم فکر میکنی من دارم از حسودی دروغ میگم اما...

وقتی لب های آدوناس رو روی گوشـش حس کرد هیسی از لذت مکیده شدن لاله گوشـش کشید و بازم تمام کلمات رو گم کرد

+ هیــــــش... میدونم من همه چیو میدونم تهیونگ چطور میتونی فکر کنی تو بازی که خودم ساختم میتونن منو دور بزنن؟

_ ت.. تو میدونی که لارا...

حرفش با حرف مرد قطع شد

+ که یه خیانتکا و جاسوسه؟؟ البته که میدونم تهیونگ

_ اون دفعه اون برگه  هارو من برداشته بودم اونارو لارا برداشته بود

آدوناس بازم با لب هاش گردن تهیونگ رو هدف گرفت و بوسه ی نرمی روی گردنش گذاشت

تهیونگ دیگه داشت کم کم با این نوازش های آدوناس تحریک میشد ولی خب دست خودش نبود... اون لمس های آدوناس رو میخواست... میخواست که لمسش کنه... میخواست که نوازشـش کنه ولی فعلا موضوع مهم راجب لارا و رابطه ی بین تهیونگ و آدوناس بود... باید تمرکز میکرد حتی اگه نمیتونست

+ میدونم

_ پس چرا میخواستی منو به سیاه چال بفرستی

+ هیچوقت قرار نبود اونجا بفرستمت فقط داشتم تو نمایشی که لارا راه انداخته بود خودشو بازی میدادم

_ تو یه روباه هیله گری

+ نه من فقط یه گرگ بازیگرم که تو فیلمی که راه انداختن خودشونو بازی میدم

"Bullet"Where stories live. Discover now