حدود یک هفته از تمامی جریانات گذشته بود
الان وضع جسمانی و به خصوص وضع روحیش خیلی خوب بود چون همه کنارش بودن... مادر بزرگ... یونگی... جیمین.. و به خصوص جونگکوک
جیمین هم از وقتی با یونگی تو رابطه بود به اسرار خوده یونگی و البته تهیونگ تو عمارت جئون میموند
تهیونگ تو اتاق نشسته بود که یهو صدای پیامک گوشیش توجهشو جلب کرد
از روی پا تختی گوشیشو برداشت تا مخاطبش رو ببینه و با دیدن جیمین فهمید بازم اون گوله ی شیطون یه چیز +18 واسش فرستاده
بیخیال افکارش شد و ویدئویی که جیمین واسش فرستاده بود رو دانلود کرد تا نگاش کنه
و بله دقیقا همونجوری که فکرشو میکرد جیمین بازم با یه ویدئوی پورن دیگه سوپرایزش کرده بود
ولی این یکی فرق داشت...این کلیپ هم مثل قبلیا گی بود ولی یکم متفاوت تر
پسری که داخل ویدیو باتم بود توسط شخص تاپ داشت اسپنک میشد و این واس تهیونگ جذاب به نظر میرسید
طوری ک تو باتمِ کلیپ داشت جیغ های پر لذت میکشید واسش جذاب بود
چی میشد اگه انگشت های کشیده ی جونگکوک روی لپ های باسنش فرود می اومد و اینطوری جیغشو در می آورد
میخواست توسط جونگکوک اسپنک بشه... میخواست بازم به اتاق بازی بره
میخواست جونگکوک اونو به اتاق بازی ببره و باهاش خشن باشه دلش اینارو میخواست... شاید حتی دلش میخواست شلاق هایی تو اون اتاق بازی بود رو امتحان کنه
تو افکاراش غرق بود که فشار خون روی پایین تنش رو حس کرد.. فاک با فکر اینا هارد شده بود
سریع با فکری که به سرش زد نیشخند شیطامی زد و گوشیشو در آور و به جونگکوک پیام داد که حالش خوب نیست
و درست چند دقیقه دیگ جونگکوک تو چهارچوب در ظاهر شد
+ تهیونگـم.. چیشده چرا حالت خوب نیست
_ بهت نیاز دارم مستر
و اینجا بود که جونگکوک به عمق فاجعه پس برد... خودش به تهیونگ گفته بود هروقت میخواد به اتاق بازی اونو مستر صدا کنه و حالا تهیونگ واقعا دلش میخواست به اتاق بازی بره؟؟
" فاک" ای زیر لب گفت و به تهیونگ نزدیک شد
+ اوه انجل پس تو مشکلت اینه
_ آره مستر مشکلمو حل کن
+ میخوای به اتاق بازی بری؟!
_ بیشتر از هر چیزی اینو میخوام
+ میدونی که اگه اونجارو انتخاب کنی قراره خشن باشه
YOU ARE READING
"Bullet"
Fanfiction_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون...