part =8

1.7K 144 31
                                    

پارت 8

بالاخره بعد کای جرو و بحث الان سرکار بودن
تهیونگ داشت با مخلوط نوشیدنی ها یه نوشیدنی جدید درست میکرد و جیمین داشت سرو میکرد

جین هم به بازم طبق معمول یکی از پسرارو به اتاق VIP برده بود تا ناله شو در بیاره

با تموم شدن تایم کاریشون از دیسکو بیرون اومدن و سمت ماشینی که آدوناس واسشون گذاشته بود رفتن

حدود بیست دیقه دیگه تو عمارت بودن و قصد داشتن هر کدوم سمت اتاق خودش بره که جیمین گفت

~ تهیونگ شنیدم اینجا یه بشت بوم داره.. هوا خیلی خوبه میای یه سر بریم اونجا؟

_ باشه مشکلی نیس بریم

گفتن و سمت طبقه ی بالا رفتن ولی به محض اینکه به طبقه ی بالا رسیدن سایه ی یه شخصی که تو تاریکی داشت سمت پله ها میرفت رو دیدن

_ جیمین اگه این ساعت اینجا ببیننمون فک میکنن واسه جاسوسی اومدیم اینجا زود قایم شو

جیمین چیزی نگفت و هردو سعی کردن قایم بشن.. به خاطر تاریکی راهرو راحت تر بود تا قایم بشن واسه همین هردو پشت گلدون بزرگی که گوشه سالن بود قایم شدن

وقتی تهیونگ سرشو از پشت یکم خم کرد تا ببینه کی این وقت شب داره تو راهرو قدم میزنه با تعجب دید اون سایه متعلق به لاراست

ولی چرا لارا داشت از اتاق کار جونگکوک خارج میشد؟؟
واسه چی چندتا کاغذ دستش بود؟
این کاغذا واس چی بود؟
اصلا چرا این وقت یعنی ساعت 5 صبح داره اینکارو انجام میده؟
اونم مخفیانه !!!!

_ چیم

~ بله

_ به نظرت چرا اون هرزه این وقت صبح داره با چندتا کاغذ از اتاق کار جونگکوک خارج میشه؟؟

~ نمیدونم ته ولی مشکوک میزنه

_ باید حواسم به این هرزه باشه انگار زیادی هرز میپره

~ بیا بریم پایین ته ممکنه تو دردسر بیوفتیم

_ مگه نمیخواستی بریم پشت بوم

~ حسش پرید بیا فقط بریم پایین

تهیونگ فقط در جواب سر تکون داد و هردو سمت پله تا رفتن تا پایین تر برن

وقتی وسط پله ها بودن یکی از پرسنل داشت به سمت بالا میرفت و با دیدن اون دوتا با کنجکاوی پرسید

× آقای کیم؟  این ساعت اینجا چیکار میکنین

_ عام... هیچی داشتیم میرفتیم بخوابیم

گفت و سمت پایین رفت تا به اتاق خودش برسه
جیمین هم همراه اون رفت و هرکدوم داخل اتاق خودشون رفتن
ـ
ـ
ـ
ـ
ساعت نزدیک 11 بود که بیدار شد و بعد از خمیازه کوچیکی سمت حموم رفت و بعد از اینکه صورتشو شست و مسواک زد بازم سمت اتاق برگشت

"Bullet"Where stories live. Discover now