part: 7
پارت 7
_ چ.. چی
+ پرسیدم دوس داری بازم ببوسمت؟
تهیونگ به وضوح با این سوال متعجب شد
_ م.. منظورت چیه
+ دوس نداری مثل لارا باشی برام؟؟
_ ازم میخوای هرزت باشم؟؟
+ این کلمه ی مناسبی واسش نیس مثلا میتونیم بگیم سکس پارتنر
_ منظورت از این حرفا چیه
+ ما میتونیم سکس پارتنر هم دیگه باشیم
_ ولی این یه رابطه ی عاطفی نیست
+ درسته.. هیچ عشقی در کار نیس فقظ نیاز های همو برطرف میکنیم
_ خیلیا هستن که نیاز هاتو برطرف کنن
+ ولی تو کسیو نداری که نیازتو برطرف کنه
_ میخوای باور کنم به فکر منی؟
+ البته که نه.. تو باهوش تر از این حرفایی پس صادقانه میگم دلم میخوام طعم تـنـتو امتحان کنم
_ قرار نیس اولین بارمو به یه امتحان ببازم
+ پس تا حالا رابطه نداشتی؟
_ معلومه که نداشتم
آدوناس دستشو روی گونه ی پسر گذاشت و نوزاش گران گفت
+ دلت نمیخوام اولین بارت واست محشر باشه؟
_ دلم میخوام اما من نمیخوام مثل اون هرزه فقط زیر خوابت باشم
+ پس چی میخوای آقا کوچولو
_ من یه رابطه عاطفی میخوام
+ ولی من اهل یه رابطه ی عاطفی نیستم تهیونگ
قلب تهیونگ با این حرف فشرده شد.. تو رویا جونگکوک عاشقش بود... آخرشم سر همین عشق جونشو از دست داد
حس های زیادی وجود تهیونگ رو دربر گرفته بود
میخواست تنشو فقط به جونگکوک بده.. اما بدون عشق؟؟
میخواست همه چیو با جونگکوک تجربه کنه اما بدون عاطفه؟؟
نمیخواست فقط یه زیر خواب باشه ولی از طرفی هم شاید این راهی میشد برای اینکه جونگکوک عاشقش بشه
سوال های زیادی داشت ولی هیچ جوابی واسش نبود... جیمین!! آره باید از جیمین مشاوره میگرفت
_ باید راجبش فکر کنم
+ اول باید یه چیزایی بهت بگم
_ میشنوم
+ اگه قبول کردی باید بگم هیچ حسی بین ما نیست تهیونگ پس هیچ محدودیتی هم نیست
YOU ARE READING
"Bullet"
Fanfiction_Bullet_ گلوله_ _یه اسلحه زمانی خطرناک میشه که گلوله داشته باشه_ ـ ـ ـ [ اسـمـش هـفـت تـیر ولـی شـیـش مـاشـه داره] [ پـنـج تـا تـیـر ولـی یـک گـلـولـه ] [ پـنـج تـا سـانـحـه ولـی یـک مـرگ ] [ تـاریـخ نـحـس 2017 ] [ 25 سـپـتـامـبـر ] ـ ـ ـ جئون...