part =14

2.4K 197 44
                                    

پارت 14

چند دیقه بود تو اتاق خواب منتظر جونگکوک بود

طبق گفته ی جونگکوک کاملا لخت شده بود و روی تخت نشسته بود تا جونگکوک بیاد

بالاخره انتظارش به پایان رسید و جونگکوک وارد اتاق شد... با دیدن تهیونگ چشماش برق شیطنت گرفت و گفت

+ فکر نمیکردم انقدر پوستت روشن باشه.. به عنوان یه پسر زیادی دلبر شدی

با این حرف یاد رویاش افتاد... جونگکوک همیشه اونو دلبر مو آبی صدا میکرد

با به یاد آوردن اون خاطرات لبخند تلخی زد........ چقدر جونگکوک عاشقش بود.. ولی این جونگکوک فقط از تهیونگ خوشـش میومد

اصلا شاید جونگکوک اونو فقط برای سکس میخواست... فقط برای زیر خوب بودن میخواست

سعی کرد این افکار رو از ذهنش بیرون کنه اون هنوزم میتونست جونگکوک رو عاشق خودش کنه به این امید داشت

به عشق خودش اعتماد داشت و باور داشت میتونه بازم اون عشق مقدس رو رقم بزنه

لبخندی به جونگکوک زد و گفت

_ حالا که انقدر خوشت اومده چرا فقط از دور نگاه میکنی

جونگکوک نیشخندی زد و گفت

+ انگار خیلی مشتاقی زبونم رو توی سوراخت حس کنی توله ببر

تهیونگ بازم با این حرف جونگکوک از خجالت سرخ شد ولی بیشتر از قبل تحریک شد...

خودشم میدونست عاشق حرف های کثیفـه جونگکوک بود و خیلی باهاش تحریک میشد

وقتی چشماشو بالا آورد با جونگکوک مواجه شد که درست رو به روش ایستاده.... خودشم به تقلید از جونگکوک بلند شد و سر پا جلوی جونگکوک ایستاد

جونگکوک وقتی تهیونگ سر پا شد دستشو دور کمر پسر حلقه کرد و اونو جلو کشید

بدون گفتن هیچ حرف دیگه ای لب هاشو به لب های پسر کوچیک تر گذاشت و یه بوسه ی پر شهوت رو شروع کرد

بوسشون خیس و وحشیانه بود و این خواستار هردوشون بود

مک عمیقی به لب پایینه تهیونگ زد و ناله ی گوش نوار تهیونگ به گوشـش رسید

با رسیدن صدای تهیونگ به گوشـش احساس کرد هر لحظه بیشتر داشت تحریک میشد

"فاک"  ای زیر لب گفت و تهیونگ به پشت روی تخت هول داد تا دراز بکشه

روی تهیونگ خیمه زد و بوسشونو از لب های تهیونگ به فَک و چونه ی تهیونگ سر داد

بوسه ای روی گردن پسر گذاشت و بوسشو عمیق تر کرد تا هیکی روی گردن پسر بزاره

+ میخوام گردنتو با رد بوسه هام پر کنم... میخوام گردنتو طوری کبود کنم هیچ جای سفیدی روی گردنت نمونه

"Bullet"Where stories live. Discover now