What ?

1.6K 392 779
                                    

VOTE

🌟🌟🌟🌟🌟🌟

داخل اتاق رو صندلی نشسته بود و با استرس پنجه ی پاشو تو کفش به زمین میکوبید

:لویی پیجت کردن اون برگه ها رو بذار زمین

لویی چند بار پلک زد و لباشو بهم فشار داد , از رو صندلی بلند شد

:اوکی ...اوکی , هوووو

پنجه ی دستاشو باز و بسته کرد باب چشماشو چرخوند و درو باز کرد

:انگار داره میره تو رینگ , لویی این یه فیلمه

:فقط خفه شو باب

باب سرشو تکون داد
:اون برگه های فاکی رو بده به من

باب فیلم نامه رو از دست لویی گرفت
:فکر کردی اگه صد بار بخونیشون میتونی اون سکانس و غیب کنی? اون سکانس اونجاست و تا انجامش ندی هیچ جا نمیره

لویی عصبی چشماشو چرخوند ,ولی باب ول کن ماجرا نبود

:خدای من دارم به اون پسره ... عا... تیموتی ... فاک,  میدونی اسم فامیلیش خیلی مزخرفه شلموتی! شلماتی ... حالا هرچی اون داشت با یه هلو خودشو ارضا میکرد بعد تو نمیتونی از هری استایلز لب بگیری! کامان

لویی صاف رو به روی باب رسید در حالیکه درست پشت در اتاق فیلم برداری بودن , انگشتو تو سینه ی باب کوبید

:محض رضای خدا , خفه شو

باب لباشو بهم فشار داد و دستاشو بالا برد چند لحظه همونجور ایستاد تا اینکه لویی انگشتشو پایین اورد و سمت در چرخید , یکباره درو باز کرد و اونو محکم کوبید و باب پلکاشو رو هم فشار داد

:خیلی خب انگار ماموریت عصبی کردن لویی تومو با موفقیت انجام شد , حداقل یکم انرژی بهش دادم تا گند نزنه هووه

لبخندی زد و رو پاشنه ی پاش چرخید تا به کارای دیگه اش برسه

..............

هری کنار مارتین ایستاده بود و با دست تو هوا اشکال فرضی میکشید , لویی نمیدونست داره چی میگه ولی هرچی بود مربوط به فیلم و صحنه ی فیلم برداری میشد , تقریبا دنیا داشت براش اسلوموشن و بدون صدا میچرخید تا اینکه بشکن زدن نورمن اونو به تصویر همراه با صدا رسوند

:هی پسر ,حالت خوبه ?

لویی سرشو تکون داد
:خیلی خب , انگار صحنه تغییر کرده و از کیس دم در میرسه به تو اتاق خواب , پیتر  بوسه رو قطع نمیکنه  و وقت بالا رفتن از پله ها پاهاشو دور کمر جک میذاره ... فکر نکنم کار سختی باشه چون هری هیکلش دو برابر توعه , اگه ترس از ارتفاع افتادن یا هرچی داری شرمنده رفیق این صحنه با بدل پیش نمیره چون دوربین رو صورتاتونه

Elegant AssassinWhere stories live. Discover now