VOTE 🌟
نذارید انگیزه ام از بین بره
متوجه نمیشم چطور یه فیکی ۱۰۰۰ تا بازدید داره تو یه قسمت بعد فقط ۷۰ تا ووت میگیره !...........
سرشو عقب برد و به چشمای لویی نگاه کرد
لویی بعد چند بار پلک زدن نگاهشو پایین بردهری لبخندی زد
:فردا سکانس داری?:نه , فردا سرکشی به خیریه ی کودکان بی سرپرست دارم
هری سرشو تکون داد و به مبل تکیه داد
:آه , فردا قراره طولانی بشه
لویی لبخندی زد و از جاش بلند شد
:چون من نیستم ?
:شاید ! ...راستی چرا منیجر قبلیتو اخراج کردن ?
لویی تو مسیر آشپزخونه سمت هری چرخید و بعد سرشو پایین انداخت و وارد آشپزخونه شد
دوتا قوطی آبجو رو دستش گرفت و برگشت
:خب , راستش یه کاری کرد که ...
هری تکیه اشو از مبل گرفت و آبجویی که سمتش دراز شده بود و گرفت
:چی! مثل ..یعنی اونم
لویی تند تند دستشو تکون داد
:نه نه , نه ... من هیچ کس و قبلا نبوسیدم ... اون توی قرارداد ها دستکاری میکرد و درصد زیادی از حقوق منو به حساب خودش میریخت
:آ ها .... خب , پس با یه عوضی طرف بودی , متوجه نشدی تو حسابت پول کمی میاد ?
:راستش من اصلا توجهی نمیکردم , فقط برای تولد مادرم یا گرفتن کالکشن های جدید آدیداس حسابمو چک میکردم
:واو , تو آدم عجیبی هستی
:تو دنیای پیچیده ی هالیوود ساده بودن عجیبه
:آره , ساده شاید تو اون چیزی هستی که هالیوود بهش نیاز داره
لویی بطریشو روی میز گذاشت
:تو چی?
هری کمی از آبجوش رو نوشید و بطری رو تکون داد
:منم یکی از پیچیدگی های هالیوودم , بعد اینهمه سال نفس کشیدن تو این هوا
:خانواده ?
:مادرم انگلیس زندگی میکنه , میدونی که پدر من آمریکاییه و وقتی من ۱۸ سالم شد از مادرم جدا شد اون موقع من کلی معروف شده بودم و مادرم برگشت انگلیس , ولی من اینجا موندم , پدرم خیلی هوامو داشت تا اینکه دوباره ازدواج کرد , الان کمتر همو میبینیم
:مادر منم دانکاستر زندگی میکنه , البته با پدرم اخرین بار که اونجا بودم برای تولد مادرم بود و بعد تموم شدن فیلم برمیگردم انگلیس
هری ابوهاشو بالا انداخت
:منم همینطور , فکر کنم بتونیم با هم بریم
VOCÊ ESTÁ LENDO
Elegant Assassin
Fanfic❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پا...