موزیک را پلی کنید
...........
دستشو رو پیشونیش گذاشت و به لویی نگاه کرد
سرش تو مرز انفجار بود و با این وجود نمیتونست یه لحظه لویی رو تنها بذارههرچند دوست داشت به چشم های آبی رنگش نگاه کنه و صداشو بشنوه اما خدارو شکر میکرد که بخواب رفته
دیدن اون چشم ها وقتی بیداره و پر از اشک , شنیدن اون صدا وقتی پر از ناله و درده چه فایده ای دارهدست لویی رو نوازش کرد و به کانول روی دستش نگاه کرد
چشماشو بست و با صدای آرومی شروع کرد به خوندنCross your heart and say you've never given up
That you carried on when every door was shut
That you live, you live with no regret!
We wear a smile to hide that we've been hurt before
Keep our disasters in a suitcase by the door,
'Cause you know, you know we're only human!
So lay your hands on the left behind
We all know how it feels to be forgotten for a while.
In a crowded place trying not to feel alone,
...
'Cause after all, we're only human!
پلکای خیسشو باز کرد و به صورتش نگاه کرد , هنوز خواب بود
با یاد اوری گریه هایی که موقع بیدار بودن از لویی دید بهش حق میداد که حالا حالا ها بیدار نشهآهی کشید و با دیدن زن پرستاری که وارد اتاق میش از جاش بلند شد
:اقای استایلز , دکتر میخوان باهاتون حرف بزنن
هری کمی مکث کرد و بعد نگاهی که به لویی کرد
همراه پرستار از اتاق بیرون رفت:وضعیتشو رو چک نمیکنین ?
:چک شده نگران نباشین
هری همراه پرستار وارد اتاق دکتر شد و بعد اینکه پرستار در اتاق و بست
دکتر به هری سلام کرد و ازش خواست تا روی صندلی بشینه:چیزی شده دکتر ?
:میدونم که دکتر کلارک قبلا در این مورد باهاتون حرف زده اما ... باید جدی تر در موردش حرف بزنیم
با شنیدن حرف های دکتر تپش قلب هری بالا رفت , کمی روی صندلی جابه جا شد و سعی کرد با دهنش نفس بکشه چون حس میکرد اکسیژن داخل اتاق اصلا براش کافی نیست
:خب ... اون حرف ها چی هستن ?
دکتر دستاشو روی میز گذاشت و انگشتاشو بهم چسبوند
:ما نمیتونیم اقای تاملینسون و بیهوش نگه داریم با توجه به خطرناک بودن هر نوع ماده ی شیمیای برای جنین کاری که برای ساکت کردن دردهاشون از دستمون برمیاد خیلی محدوده البته میشه با بعضی حرکات ورزشی اوضاع و قابل تحمل کرد اما مشکل اینه که معده اشون بیشتر از خانوم ها ترشح داره , شکمشون کوچیکتره و جنین و عام ... مادر! تو وضعیت خوبی نیستن
![](https://img.wattpad.com/cover/205050866-288-k413606.jpg)
VOCÊ ESTÁ LENDO
Elegant Assassin
Fanfic❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پا...